P









_بیدار شدی ؟
+میبینی که
_اهوم
+پس چرا میپرسی ؟
_همینطوری
+هوففف
_غذا برات اماده کردم


جی اشاره کرد که رو صندلی کنارش بشینی و تو هم ناچار کنارش نشستی و شروع کردی به غذا خوردن در حین غذا خوردن جی شروع کرد به حرف زدن....



_میخواستم دوباره بابت دیشب و اتفاقاتی که تو این یک سال پیش اومد ازت عذر بخوام من نمیخواستم اون کلمه رو بهت بگم و نمیخواستم بیرحم باشم می دونستم که تو منو دوست داری واقعا نمیدونم چطوری ازت عذر خواهی کنم ....

با حرفاش بغضت گرفت چشات پر اشک بود اما نمیخواستی بهش نشون بدی پس روتو اونور کردی و سعی کردی غذا بخوری..



_یاااا اینطوری بغض نکن الان منم گریم میگره (بغض)


با این حرف جی هر دوتون شروع به گریه کردن کردید و همدیگرو بغل کردید


_من واقعا دوست دارم ببخشید و واقعاً پشیمونم که این همه مدت فرشته ای مثل تو رو از دست دادم
+منم دوست دارم
(اگه میخوایید بو.سه داشته باشه بهم بگید یاح یاح ولی به نظر خودم اینطوری بهتره و ببخشید که دیر درخواستی میزارم از این به بعد سعی میکنم درخواستی هاتون رو زود زود بزارم ⁦ʕ⁠·⁠ᴥ⁠·⁠ʔ⁩
دیدگاه ها (۴)

پارت ۱۰صبح با صدای الارم گوشیت بیدار شدی مسواک زدی موهاتو ش...

پارت۱۱

P3چشات گرد شده بود می‌دونستی که جی برای دعوا اومده اینجا و ر...

P۲ساعت ۱۰ شب از خواب بیدار شدی به اتاق پذیرایی رفتی جی هنوز ...

من اومدم

نام فیک:عشق مخفیPart: 24ویو ات*ات. بغل کی افتادم من..؟ *زیر ...

نام فیک: عشق مخفیPart: 36ویو جیمینات. باشهات. غذا خوردی؟جی. ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط