part²⁴
part²⁴
Daddy fucker vahshim🥑
+من اینجا چیکار میکنم دیشب چه اتفاقی افتاد کوک چرا پیشه منه؟
-عا بیدار شدی
+اره تو دیشب منو نجات دادی؟
-اره*خنده*
+وایی خیلی ممنونم ددی
-بیح بغلم
+هوممم بغل
-چقد تو نرمی
+*خنده*.... من برم صبحانه درست کنم
-برو
...
ویو ا/ت
رفتم داخل اشپزخونه و به اجوما گفتم کیک توت فرنگی درست کنه و قهوه منم پنکیک درست کردم با دسر ژله موزی... شیرموز بستنی هم درست کردم و به اجوما گفتم میز رو بچینه بعد رفتم کوک رو صدا زدم
...
+کوکککککککککک
-بلههههه
+بیا صبحانه
-دارم میام
+باشه
...
-چه بوی خوبی میاد به به شیرموز بستنی
+بخور نوشه جونت
-ملسییی
...
-اجوما درو باز کن
∆چشم... ارباب اقا هیونگ اومده
-بهش بگو بیاد تو
∆چشم... اقا هیونگ بفرمایید داخل
×ممنونن...
×سلام کوک صبح بخیر ا/ت خوبی
+خوبم ممنون
×خواهش میکنم
-بیا بشین صبحانه بخور
×باشه... کی درست کرده؟
-ا/ت
×حتما خوشمزن
+بخور نوش جونت
×*خنده*
...
*صبحانه رو خوردن و کوک با هیونگ رفت بیرون یه کاری داشت ا/ت هم موند عمارت که گوشیش زنگ خورد*
...
+سلام مین سو
مین سو:خوبی دلم برات تنگ شده بود
+خوبم ملسی
مین چس:کجایی؟
+عمارت
مین سو:کیتس بریم بیرون؟
+به خدا از خستگی دارم میمیرم
مین سو:چرا؟
+قضیه اش طولانیه
مین سو:باشه
+تو کجایی؟
مین سو:من خونه
+امشب بریم کافه
مین سو:با کی؟
+با کوک و هیونگ
مین سو:هیونگ کیه؟
+دوست کوک
مین سو:اها خوشگله؟
+اره بابا خیلی جذابه
مین سو:واقعا*خنده*
+اره*خنده*
مین سو:خب امشب چس بپوشم؟
+نمیدونم اها اون لباست رو بپوش من دوست دارم
مین سو:باشه تو چی می پوشی؟
+همونی که تو دوست داری
مین سو:اخ جوننن اون لباس خیلی بهت میاد
+هوممم
مین سو:کاری نداری باید برم یه جایی
+باشه برو خدافظ
مین سو:خدافظ
...
+کوک اومدی
-اره
+امشب بریم کافه؟
-با کی؟
+من و تو و هیونگ مین سو
-مین سو؟
+اره
-باشه
+تو به هیونگ بگو دیگه
-باشه
+ساعت چند بریم؟
-ساعت نه
+باشه دیر نیست؟
-نه بابا
+باشه
-بریم ناهار بخوریم
+بریم...
edamash part25🗿
Daddy fucker vahshim🥑
+من اینجا چیکار میکنم دیشب چه اتفاقی افتاد کوک چرا پیشه منه؟
-عا بیدار شدی
+اره تو دیشب منو نجات دادی؟
-اره*خنده*
+وایی خیلی ممنونم ددی
-بیح بغلم
+هوممم بغل
-چقد تو نرمی
+*خنده*.... من برم صبحانه درست کنم
-برو
...
ویو ا/ت
رفتم داخل اشپزخونه و به اجوما گفتم کیک توت فرنگی درست کنه و قهوه منم پنکیک درست کردم با دسر ژله موزی... شیرموز بستنی هم درست کردم و به اجوما گفتم میز رو بچینه بعد رفتم کوک رو صدا زدم
...
+کوکککککککککک
-بلههههه
+بیا صبحانه
-دارم میام
+باشه
...
-چه بوی خوبی میاد به به شیرموز بستنی
+بخور نوشه جونت
-ملسییی
...
-اجوما درو باز کن
∆چشم... ارباب اقا هیونگ اومده
-بهش بگو بیاد تو
∆چشم... اقا هیونگ بفرمایید داخل
×ممنونن...
×سلام کوک صبح بخیر ا/ت خوبی
+خوبم ممنون
×خواهش میکنم
-بیا بشین صبحانه بخور
×باشه... کی درست کرده؟
-ا/ت
×حتما خوشمزن
+بخور نوش جونت
×*خنده*
...
*صبحانه رو خوردن و کوک با هیونگ رفت بیرون یه کاری داشت ا/ت هم موند عمارت که گوشیش زنگ خورد*
...
+سلام مین سو
مین سو:خوبی دلم برات تنگ شده بود
+خوبم ملسی
مین چس:کجایی؟
+عمارت
مین سو:کیتس بریم بیرون؟
+به خدا از خستگی دارم میمیرم
مین سو:چرا؟
+قضیه اش طولانیه
مین سو:باشه
+تو کجایی؟
مین سو:من خونه
+امشب بریم کافه
مین سو:با کی؟
+با کوک و هیونگ
مین سو:هیونگ کیه؟
+دوست کوک
مین سو:اها خوشگله؟
+اره بابا خیلی جذابه
مین سو:واقعا*خنده*
+اره*خنده*
مین سو:خب امشب چس بپوشم؟
+نمیدونم اها اون لباست رو بپوش من دوست دارم
مین سو:باشه تو چی می پوشی؟
+همونی که تو دوست داری
مین سو:اخ جوننن اون لباس خیلی بهت میاد
+هوممم
مین سو:کاری نداری باید برم یه جایی
+باشه برو خدافظ
مین سو:خدافظ
...
+کوک اومدی
-اره
+امشب بریم کافه؟
-با کی؟
+من و تو و هیونگ مین سو
-مین سو؟
+اره
-باشه
+تو به هیونگ بگو دیگه
-باشه
+ساعت چند بریم؟
-ساعت نه
+باشه دیر نیست؟
-نه بابا
+باشه
-بریم ناهار بخوریم
+بریم...
edamash part25🗿
۲۵.۴k
۲۷ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.