پارت 76: پسرا روی کاناپه ها نشستن و بهم زل زدن. با چشای د
پارت 76: پسرا روی کاناپه ها نشستن و بهم زل زدن. با چشای درشتو لبای آویزون نگاشون کردمو با تعجب نگاشون کردم. من: او چیه چی شده؟؟ شوگا با چشای همیشه پوکرش نگام کرد. شوگا: یا پارک گائول انتظار که نداری راحتت بذاریم وقتی قراره آیدل شی؟ هول کردمو گفتم: من..منظورت چیه؟؟؟ جیمین: خوب معلومه دیگه یه دهن بخون لذت ببریم. اخمام رفت تو همو با لبو لوچه اویزون گفتم: چی؟؟ میگی الان بخووونم؟؟؟ مگه میشهه؟ من هنوزم خواننده نشدم چی بخونم اصلا چجوری بخونم.
جونگ کوک لبخند شیرینی زدو اومد لپمو کشید. و با اون چشای گرد و مشکیش توی چشام زل زد. کوکی: اومو...تو زیااادی کیووتی دختر.میخوام بخوورمت میتووونم اینکارو کنم؟؟؟ و بعد یه نگا به پسرا انداختو یه جورایی ازم دفاع کرد. کوکی: اذیت نکنید پاییزمو دلتون میاااد نگاش کنید چقد کیوته . و بعد ازون چونمو گرفتو سرمو اورد بالا متعجب شدم. لپامو یکم فشار داد و این باعث شد که لبام پف کنه و برجسته بشه. لبخند شیطونی زدو گفت: اوه سو ساری بیبی . و بعد از این لبای نرم و داغشو روی لبام گذاشتو آروم با لباش لبامو مالید.ایقد توی طعم لباش غرق شده بودم که اصلا متوجه این نبودم که 6 تا پسر شیطون که قراره بعدا راجب اینکارم کچلم کنن اونجا نشستن و صحنه ی بوسه مارو آنالیز میکنن. پس تسلیم بوسه داغش شدمو دستامو دور گردنش حلقه کردمو توی بوسه همکاری کردم. دسشو روی کمرم گذاشتو منو به سمت خودش کشیدو به بدنش چسبوند. زبونشو روی لبام کشیدو منم زبونشو بین لبام گرفتم. اون موقع بود که صدای خنده تهیونگ منو به خودم اوردو باعث شد بفهمم دارم چیکار میکنم. به سرعت از جونگ کوک دور شدمو هولش دادم. با تعجب نگا میکرد . میتونستم ببینم لبای سرخ و مدل دارش از اب دهنم خیس شده بوده. تو چشاش نگا کردمو گفتم: متأسفم جونگ کوک. و جلو رفتمو لباشو با انگشت شصتم پاک کردم. سرمو برگردوندمو دیدم دارن با چشای گنده و متعجب و دهن باز دارن نگام میکنن. واقعا حرفی برای گفتن نداشتم. لبامو گاز گرفتمو با خونسردی چشامو بستمو گفتم.
من: خوب پسرا میدونم...میدونم کارم نیاز به توضیح بده ولی من..... نامجون پرید وسط حرفمو گفت: اووو گائووول جونگ کوووک شما فوق العاده میبوسید همو انگار اون لبا واسه هم طراحی شدن. واقعا جا خوردم انتظار نداشتم اینو از زبونش بشنوم . اومدم چیزی بگم که اینبار جیمین چیزی گفت: او باورم نمیشد گائول هم بتونه اینکارو بکنه شما فوقالعاده بودین ممنون ازین صحنه ی زیبا!!!! همون طور که انتظار میرفت جونگ کوک هم مثه من بد جور شکه شده بود پس اونم بهم نگاهی کردو پوزخندی زد. کوکی: این دیگه چی بود؟؟ و بعد ازین خنده ی دیوونه واری کرد که من دوباره قلبم وحشیانه تو سینم تپید. چشمامو به دهنش دوخته بودم . وقتی که احساس کردم که دیگه اگه بیش تر نگاه کنم یه چیزی میشه نگاهمو ازش گرفتمو فاصله گرفتم. تا عصر به همین ترتیب گذشت . نزدیکای غروب بود که رفتم توی آشپزخونه تا چیزی برای خوردن براشون بیارم.
من: پسرا چی میخورید ؟ آمریکنو , لاته , اسپرسو, هات چاکلت یا قهوه؟ همه گفتن که لاته میخوان ولی فقط منو جونگ کوک اسپرسو میخواستیم. فنجونا رو توی سینی گذاشتمو براشون بردم. ته با نگاش دنبالم میکردو لبخند میزد. همه فنجوناشونو برداشتنو منم اسپرسو هامون رو برداشتمو کنار جونگ کوک نشستم. فنجونمو بر داشتمو جرئه ای نوشیدم. و بعد با ذوق به پسرا نگا کردمو گفتم: بچه ها باید تو این 5 ماه ازتون کمک بخوام. خیلی باید کمکم کنید پی دی نیم تمام کمال منو سپرده دس شما . شوگا و هوپی نامجون شما باید یکم رپ یادم بدید هرچند میدونم تو رپ فوقالعاده افتضاحم. و جونگ کوکم تهیونگ و جین و وی و جیمین. کمکم کنید تو وکال. جونگ کوک خنده کجی کردو زیر چونمو قلقلک کرد. منم خندیدم. جونگ کوک با ذوق داشت نگا میکردو حرف میزد. کوکی: تازه اونروز باید میدید که پی دی نیم چجوری نگامون میکردو میگفت با هم ست کردین. میگفت من باااید به گائول یاد بدم وکالو.
جیهوپ چشاش گرد شدو پرسید : وااااووو ینی واقعا پی دی نیم اینو گفت ؟؟؟ گفت به هم میاین؟؟؟ ینی ممکنه چیزی فهمیده باشه؟؟؟ لبخندم از روی لبام رفت. اگه...اگه یه درصد احتمال میدادم که پی دی نیم چیزی از این قضیه میفهمید....قلبم درد میگرفت. توی دلم خالی میشد. نمیتونستم حتی فکرشو بکنم که چیزی از رابطمونو بفهمه. هرگز نمیخوام که اینجوری کسی رابطمونو به هم بزنه. من چه اسمی میتونستم روش بزارم؟؟ رابطه؟ دوست داشتن؟ عشق؟ یه عشق جادویی؟ یا یه جنون؟؟؟ واقعا هنوز اینو نفهمیدم. توی خودم بودمو داشتم فکر میکردم که دستای گرمشو روی دستام حس کردمو برگشتم نگاش کردم. اون یکی دسشو روی گونم کشید. کوکی: گائولم خوبه؟ چرا رفتی تو فکر؟؟ البته نیازی به پرسیدن ندارم خودم میدونم. بعد از اون خنده محوی زد. نمیدونم چی شد که یهو دلم
جونگ کوک لبخند شیرینی زدو اومد لپمو کشید. و با اون چشای گرد و مشکیش توی چشام زل زد. کوکی: اومو...تو زیااادی کیووتی دختر.میخوام بخوورمت میتووونم اینکارو کنم؟؟؟ و بعد یه نگا به پسرا انداختو یه جورایی ازم دفاع کرد. کوکی: اذیت نکنید پاییزمو دلتون میاااد نگاش کنید چقد کیوته . و بعد ازون چونمو گرفتو سرمو اورد بالا متعجب شدم. لپامو یکم فشار داد و این باعث شد که لبام پف کنه و برجسته بشه. لبخند شیطونی زدو گفت: اوه سو ساری بیبی . و بعد از این لبای نرم و داغشو روی لبام گذاشتو آروم با لباش لبامو مالید.ایقد توی طعم لباش غرق شده بودم که اصلا متوجه این نبودم که 6 تا پسر شیطون که قراره بعدا راجب اینکارم کچلم کنن اونجا نشستن و صحنه ی بوسه مارو آنالیز میکنن. پس تسلیم بوسه داغش شدمو دستامو دور گردنش حلقه کردمو توی بوسه همکاری کردم. دسشو روی کمرم گذاشتو منو به سمت خودش کشیدو به بدنش چسبوند. زبونشو روی لبام کشیدو منم زبونشو بین لبام گرفتم. اون موقع بود که صدای خنده تهیونگ منو به خودم اوردو باعث شد بفهمم دارم چیکار میکنم. به سرعت از جونگ کوک دور شدمو هولش دادم. با تعجب نگا میکرد . میتونستم ببینم لبای سرخ و مدل دارش از اب دهنم خیس شده بوده. تو چشاش نگا کردمو گفتم: متأسفم جونگ کوک. و جلو رفتمو لباشو با انگشت شصتم پاک کردم. سرمو برگردوندمو دیدم دارن با چشای گنده و متعجب و دهن باز دارن نگام میکنن. واقعا حرفی برای گفتن نداشتم. لبامو گاز گرفتمو با خونسردی چشامو بستمو گفتم.
من: خوب پسرا میدونم...میدونم کارم نیاز به توضیح بده ولی من..... نامجون پرید وسط حرفمو گفت: اووو گائووول جونگ کوووک شما فوق العاده میبوسید همو انگار اون لبا واسه هم طراحی شدن. واقعا جا خوردم انتظار نداشتم اینو از زبونش بشنوم . اومدم چیزی بگم که اینبار جیمین چیزی گفت: او باورم نمیشد گائول هم بتونه اینکارو بکنه شما فوقالعاده بودین ممنون ازین صحنه ی زیبا!!!! همون طور که انتظار میرفت جونگ کوک هم مثه من بد جور شکه شده بود پس اونم بهم نگاهی کردو پوزخندی زد. کوکی: این دیگه چی بود؟؟ و بعد ازین خنده ی دیوونه واری کرد که من دوباره قلبم وحشیانه تو سینم تپید. چشمامو به دهنش دوخته بودم . وقتی که احساس کردم که دیگه اگه بیش تر نگاه کنم یه چیزی میشه نگاهمو ازش گرفتمو فاصله گرفتم. تا عصر به همین ترتیب گذشت . نزدیکای غروب بود که رفتم توی آشپزخونه تا چیزی برای خوردن براشون بیارم.
من: پسرا چی میخورید ؟ آمریکنو , لاته , اسپرسو, هات چاکلت یا قهوه؟ همه گفتن که لاته میخوان ولی فقط منو جونگ کوک اسپرسو میخواستیم. فنجونا رو توی سینی گذاشتمو براشون بردم. ته با نگاش دنبالم میکردو لبخند میزد. همه فنجوناشونو برداشتنو منم اسپرسو هامون رو برداشتمو کنار جونگ کوک نشستم. فنجونمو بر داشتمو جرئه ای نوشیدم. و بعد با ذوق به پسرا نگا کردمو گفتم: بچه ها باید تو این 5 ماه ازتون کمک بخوام. خیلی باید کمکم کنید پی دی نیم تمام کمال منو سپرده دس شما . شوگا و هوپی نامجون شما باید یکم رپ یادم بدید هرچند میدونم تو رپ فوقالعاده افتضاحم. و جونگ کوکم تهیونگ و جین و وی و جیمین. کمکم کنید تو وکال. جونگ کوک خنده کجی کردو زیر چونمو قلقلک کرد. منم خندیدم. جونگ کوک با ذوق داشت نگا میکردو حرف میزد. کوکی: تازه اونروز باید میدید که پی دی نیم چجوری نگامون میکردو میگفت با هم ست کردین. میگفت من باااید به گائول یاد بدم وکالو.
جیهوپ چشاش گرد شدو پرسید : وااااووو ینی واقعا پی دی نیم اینو گفت ؟؟؟ گفت به هم میاین؟؟؟ ینی ممکنه چیزی فهمیده باشه؟؟؟ لبخندم از روی لبام رفت. اگه...اگه یه درصد احتمال میدادم که پی دی نیم چیزی از این قضیه میفهمید....قلبم درد میگرفت. توی دلم خالی میشد. نمیتونستم حتی فکرشو بکنم که چیزی از رابطمونو بفهمه. هرگز نمیخوام که اینجوری کسی رابطمونو به هم بزنه. من چه اسمی میتونستم روش بزارم؟؟ رابطه؟ دوست داشتن؟ عشق؟ یه عشق جادویی؟ یا یه جنون؟؟؟ واقعا هنوز اینو نفهمیدم. توی خودم بودمو داشتم فکر میکردم که دستای گرمشو روی دستام حس کردمو برگشتم نگاش کردم. اون یکی دسشو روی گونم کشید. کوکی: گائولم خوبه؟ چرا رفتی تو فکر؟؟ البته نیازی به پرسیدن ندارم خودم میدونم. بعد از اون خنده محوی زد. نمیدونم چی شد که یهو دلم
۶۴.۴k
۲۴ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.