فیک
عشق پنهان (پارت ۲۶)
از زبان اجوما:
من از بچگی ارباب با ایشون بودم ایشون خیلی تو بچگی سختی کشیدن لرای همین احساس بچگی شون رو از دست دادن ارباب تو بچگی یه ادم یثبا احساس مهربون بود اما بخاطر چندتا ادم عوضی احساساتش از بین رفت ارباب هم درست مثل همین روز بود پدر مادر و خواهر ارباب همه مافیا بودن و ارباب درحال اموزش دیدن بود ارباب خانودادگی رفتن که اسلحه بفروشن اما درست مثل همین روز سرشون کلاه رفت خانواده ی ارباب ارباب رو گذاشتن داخل عمارت و گفتن که برمبگردن اما دیگه هیچوقت برنگشتن ارباب سنی نداشتن برای همین افسرده شدن و به یه بی حس تبدیل شد حالا چند روزی هست که فهمیدم ارباب عاشق ا/ت شدن اما ارباب بلد نیستن ابراز کنن و باید هرجه سریعتر جیمین و خبر کنم چون ادم که دوبار عاشق نمیشه رفتم دم در اتاق حیمین و در زدم
اجوما: جیمین
جیمین:بله مادر (نکته اجوما مادر جیمین هستش پ جبمین پدرش و تی یه حدسه از دست داده و بازم بگم فیک هیت و ریشه ی حقیقی نداره)
اجوما: ا/ت بیهوش شده به کمکت ارباب نیاز داره
جیمین: اومدم
از زبان اجوما:
من از بچگی ارباب با ایشون بودم ایشون خیلی تو بچگی سختی کشیدن لرای همین احساس بچگی شون رو از دست دادن ارباب تو بچگی یه ادم یثبا احساس مهربون بود اما بخاطر چندتا ادم عوضی احساساتش از بین رفت ارباب هم درست مثل همین روز بود پدر مادر و خواهر ارباب همه مافیا بودن و ارباب درحال اموزش دیدن بود ارباب خانودادگی رفتن که اسلحه بفروشن اما درست مثل همین روز سرشون کلاه رفت خانواده ی ارباب ارباب رو گذاشتن داخل عمارت و گفتن که برمبگردن اما دیگه هیچوقت برنگشتن ارباب سنی نداشتن برای همین افسرده شدن و به یه بی حس تبدیل شد حالا چند روزی هست که فهمیدم ارباب عاشق ا/ت شدن اما ارباب بلد نیستن ابراز کنن و باید هرجه سریعتر جیمین و خبر کنم چون ادم که دوبار عاشق نمیشه رفتم دم در اتاق حیمین و در زدم
اجوما: جیمین
جیمین:بله مادر (نکته اجوما مادر جیمین هستش پ جبمین پدرش و تی یه حدسه از دست داده و بازم بگم فیک هیت و ریشه ی حقیقی نداره)
اجوما: ا/ت بیهوش شده به کمکت ارباب نیاز داره
جیمین: اومدم
- ۴.۸k
- ۲۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط