پارت 72 زندگی با بی تی اس
پارت 72 زندگی با بی تی اس
نتونستم جلو خندمو بگیرم و زدم زیر خنده
من : نخند به چی میخندی مثل توپ شوتم کردی حالا میخندی
جین ( با خنده ) : ببخشید، خواب بودم حواسم نبود
من : دیگه پیشت نمیخوابم تو خطری هستی نابودم میکنی
جین : معذرت خواهی کردم دیگه
من ( پشت کردم به جین و با صدای لوس گفتم) : نمیخوام
از جام بلند شدم و پشت سرش وایسادم و براید استایل بغلش کردم و رو تخت نشستم و سوگل رو روبه رو خودم رو پام نشوندمش
سرمو بردم جلو لبام یه سانت با لباش فاصله داشت
جین : صبر کن
من : چیشد
جین : یه مزاحم اینجاست
من : کی
جین : صبر کن
از رو تخت بلند شدم رو صندلی رو برداشتم و گذاشتمش کنار دیوار رو صندلی وایسادم و در حالی که داشتم دوربین تو اتاق رو پیچش رو باز میکردم گفتم
جین : مزاحم اینه
من : اهان
پیچ دوربین رو در اوردم و از صندلی اومدم پایین روبه رو سوگل وایسادم دستامو رو صورتش قاب کردم و سرمو بردم جلو و لباش رو بوسیدم بعد چند دقیقه سرم رو اوردم عقب
پایان جین ویو
در حالیکه نفس نفس میزدم به لب های جین نگاه میکردم دستامو دور گردنش حلقه کردم و سرمو بردم جلو لبام رو روی لباش قرار دادم جین دستشو دور کمرم حلقه کرد انداختتم رو تخت بعد چند دقیقه سرش رو کشید عقب
با چشمای خمار بهم زل زده بود موهاش ریخته بود رو صورتش و جذابیتش رو صد برابر کرده بود
دستمو بردم سمت یقه لباسش و دکمه اول لباسش رو باز کردم دستشو گذاشت رو دستم
جین : مطمعنی؟ این کار عاقبت خوبی نداره
من : عاقبتشو میپذیرم
جین : خودت خواستی
بقیه دکمه های لباسش رو باز کردم و از تنش خارج کردم
جینم لباس من رو در اورد
( بقیه رو خودتون تصور کنید ادمین بچه پاکیه)
نتونستم جلو خندمو بگیرم و زدم زیر خنده
من : نخند به چی میخندی مثل توپ شوتم کردی حالا میخندی
جین ( با خنده ) : ببخشید، خواب بودم حواسم نبود
من : دیگه پیشت نمیخوابم تو خطری هستی نابودم میکنی
جین : معذرت خواهی کردم دیگه
من ( پشت کردم به جین و با صدای لوس گفتم) : نمیخوام
از جام بلند شدم و پشت سرش وایسادم و براید استایل بغلش کردم و رو تخت نشستم و سوگل رو روبه رو خودم رو پام نشوندمش
سرمو بردم جلو لبام یه سانت با لباش فاصله داشت
جین : صبر کن
من : چیشد
جین : یه مزاحم اینجاست
من : کی
جین : صبر کن
از رو تخت بلند شدم رو صندلی رو برداشتم و گذاشتمش کنار دیوار رو صندلی وایسادم و در حالی که داشتم دوربین تو اتاق رو پیچش رو باز میکردم گفتم
جین : مزاحم اینه
من : اهان
پیچ دوربین رو در اوردم و از صندلی اومدم پایین روبه رو سوگل وایسادم دستامو رو صورتش قاب کردم و سرمو بردم جلو و لباش رو بوسیدم بعد چند دقیقه سرم رو اوردم عقب
پایان جین ویو
در حالیکه نفس نفس میزدم به لب های جین نگاه میکردم دستامو دور گردنش حلقه کردم و سرمو بردم جلو لبام رو روی لباش قرار دادم جین دستشو دور کمرم حلقه کرد انداختتم رو تخت بعد چند دقیقه سرش رو کشید عقب
با چشمای خمار بهم زل زده بود موهاش ریخته بود رو صورتش و جذابیتش رو صد برابر کرده بود
دستمو بردم سمت یقه لباسش و دکمه اول لباسش رو باز کردم دستشو گذاشت رو دستم
جین : مطمعنی؟ این کار عاقبت خوبی نداره
من : عاقبتشو میپذیرم
جین : خودت خواستی
بقیه دکمه های لباسش رو باز کردم و از تنش خارج کردم
جینم لباس من رو در اورد
( بقیه رو خودتون تصور کنید ادمین بچه پاکیه)
۸.۶k
۲۳ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.