میدونم که بهت قول داده بودم منتظرت میمونم، میدونم دلت خوش
میدونم که بهت قول داده بودم منتظرت میمونم، میدونم دلت خوش بود به همیشه بودنم.. اما دیگه نشد!
من زمین خوردم و دست تو نبود که بلندم کنه.. تو هیچوقت نبودی، یعنی بودی ولی کنار من نه!
میخواستی مطمئن شی که بهتر از من نیست، میخواستی بگردی و همه ی آدما رو تجربه کنی!
من ولی دیگه خسته شدم.. انقدر که صبر کردم و تو نیومدی!
انقدر که امیدوار بودم به عشق.. راستش دیگه به عشق اعتقادی ندارم، شاید تقصر تو بود که باعث شدی نتونم قشنگی هاش رو ببینم،حالا دیگه عشق برای من بی معنی شده و از این به بعد سعی میکنم جلوی دوباره اتفاق افتادنش رو بگیرم،
برای تو هم آرزو میکنم که عاشق بشی.. نه مثل من.. بلکه عاشق یه آدم درست که باهاش عاشقی کنی و اشتباهاتی که با من کردی رو با اون تکرار نکنی!
من میتونستم تا همیشه منتظرت بمونم اما اونموقع شاید فرصت عاشق شدن رو ازت میگرفتم..
شایدم نه..!
شاید تو بالاخره میومَدی و ما سال ها رو باهم میگذروندیم و یک روز.. یک روز که خیلی دیر شده باشه تو بفهمی من هیچوقت اون آدمی که میخواستی نبودم، بفهمی بودنت با من فقط و فقط واسه این بود که قلبم نشکنه..فقط واسه اینکه من آدم مناسبی بودم و نه واسه اینکه قلبت منو انتخاب کرده..
میدونی میترسم بعد سال ها بفهمی من انتخاب عقلت بودم!
شاید هم اصلا تمام این ها اشتباه باشه...
اما تو منو خیلی منتظر نگه داشتی.. و این باعث شد هرروز به عشق ِ بینمون شک کنم..
و هرروز بیشتر به این فکر کنم که ما شاید از همون اول اشتباه بودیم و این من بودم که این رابطه رو ادامه دادم..!
می دونم یه روز برمیگردی و میبینی نیستم...ولی تنها تصمیم درستی که تا به الان گرفتم همین بود!
شایدم نه!!
من زمین خوردم و دست تو نبود که بلندم کنه.. تو هیچوقت نبودی، یعنی بودی ولی کنار من نه!
میخواستی مطمئن شی که بهتر از من نیست، میخواستی بگردی و همه ی آدما رو تجربه کنی!
من ولی دیگه خسته شدم.. انقدر که صبر کردم و تو نیومدی!
انقدر که امیدوار بودم به عشق.. راستش دیگه به عشق اعتقادی ندارم، شاید تقصر تو بود که باعث شدی نتونم قشنگی هاش رو ببینم،حالا دیگه عشق برای من بی معنی شده و از این به بعد سعی میکنم جلوی دوباره اتفاق افتادنش رو بگیرم،
برای تو هم آرزو میکنم که عاشق بشی.. نه مثل من.. بلکه عاشق یه آدم درست که باهاش عاشقی کنی و اشتباهاتی که با من کردی رو با اون تکرار نکنی!
من میتونستم تا همیشه منتظرت بمونم اما اونموقع شاید فرصت عاشق شدن رو ازت میگرفتم..
شایدم نه..!
شاید تو بالاخره میومَدی و ما سال ها رو باهم میگذروندیم و یک روز.. یک روز که خیلی دیر شده باشه تو بفهمی من هیچوقت اون آدمی که میخواستی نبودم، بفهمی بودنت با من فقط و فقط واسه این بود که قلبم نشکنه..فقط واسه اینکه من آدم مناسبی بودم و نه واسه اینکه قلبت منو انتخاب کرده..
میدونی میترسم بعد سال ها بفهمی من انتخاب عقلت بودم!
شاید هم اصلا تمام این ها اشتباه باشه...
اما تو منو خیلی منتظر نگه داشتی.. و این باعث شد هرروز به عشق ِ بینمون شک کنم..
و هرروز بیشتر به این فکر کنم که ما شاید از همون اول اشتباه بودیم و این من بودم که این رابطه رو ادامه دادم..!
می دونم یه روز برمیگردی و میبینی نیستم...ولی تنها تصمیم درستی که تا به الان گرفتم همین بود!
شایدم نه!!
۱۳.۰k
۱۱ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.