پارت[39]
پارت[39]
ویو سومین وقتی که یونگی و ا/ت داشتن حرف میزدن :
سومین:زنگ میزنه به مامان کوک و یونگی
سومین از مامان یونگی اینا همچیو میپرسع دلیل مرگه مادرشو اینا و همرو توضیح میدن براش..
سومین:یهو گریه میکنه در حدی که هیق هیقاش خعلی بلند بود همون لحظه یهو ا٪ت محکم درو کوبید و باز کرداومد تویه اتاق .....
ویو کوک وقتی که یونگی اینا داشتن میحرفیدن و سومین هم داش میرفید با ننش
کوک:خب این حلقرو باید چجوری بدم بهش وایی استرس دارم باید بهش سری تر اعتراف کنم
یهد صدایه تیر میاد....
حالا مکالمه یه ا/تو سومین زمانی که ا/ت رف تو اتاقشو کوک داش با خودش میحرفید(😂وایی من خودم گیج شدمممم فاخخخ😐😂)
ا/ت:تو مامانو کشتی عوضییی تو باعث شدی من یتیم شممم(با جیغ و گریه)
سومین:ه...همچیو فهمیدم (گریه هایه بلند)
ا/ت:من میکشمت تو حق زندگیو نداری عوضییی(گریه)
سومین:بکشم ابجی بکشم من حق زندگیو ندارم بخاطر من یتیم شدی میدونم(گریه و نا امیدی)
ا/ت:یه تیر تو سزش خالی میکنه و یونگی شروع میکنه به خندیدن
ا/ت:یهو تعجب میکنه میوفته پاییت با زانو
ا/ت:م...من چیکار کردم؟(حالت دیوونه ها😂)
کوک:بدو بدو میاد بالا و صحنرو میبینه
کوک:سو...سومین یونگی ا/ت چخبر؟(بغض و با گیجی)
یونگی:براش خعلی مختسر( مختسر؟🤨)توضی میده با خنده
کوک:چی..چیمیگی عوضیییی (یهو گریه میکنه)
ا/ت چیکار کردییی(داد و گریه)من میخواستم بهش اعتراف کنم دوسش داشتمممم چیکار کردی لعنتییی میخواستم ازش خواستگاری کنممم(داد و گریه)
ا/ت:(گریه)نمیدونم چیکار کردممم من قاتل خواهرم شدم(گریه و داد) گگگ میمون😑😂البته معذرت میخوام شماها همتون ا/تین دیگه😂
ادامع دارد....
شرط
لایک:15
کامنت:15
ویو سومین وقتی که یونگی و ا/ت داشتن حرف میزدن :
سومین:زنگ میزنه به مامان کوک و یونگی
سومین از مامان یونگی اینا همچیو میپرسع دلیل مرگه مادرشو اینا و همرو توضیح میدن براش..
سومین:یهو گریه میکنه در حدی که هیق هیقاش خعلی بلند بود همون لحظه یهو ا٪ت محکم درو کوبید و باز کرداومد تویه اتاق .....
ویو کوک وقتی که یونگی اینا داشتن میحرفیدن و سومین هم داش میرفید با ننش
کوک:خب این حلقرو باید چجوری بدم بهش وایی استرس دارم باید بهش سری تر اعتراف کنم
یهد صدایه تیر میاد....
حالا مکالمه یه ا/تو سومین زمانی که ا/ت رف تو اتاقشو کوک داش با خودش میحرفید(😂وایی من خودم گیج شدمممم فاخخخ😐😂)
ا/ت:تو مامانو کشتی عوضییی تو باعث شدی من یتیم شممم(با جیغ و گریه)
سومین:ه...همچیو فهمیدم (گریه هایه بلند)
ا/ت:من میکشمت تو حق زندگیو نداری عوضییی(گریه)
سومین:بکشم ابجی بکشم من حق زندگیو ندارم بخاطر من یتیم شدی میدونم(گریه و نا امیدی)
ا/ت:یه تیر تو سزش خالی میکنه و یونگی شروع میکنه به خندیدن
ا/ت:یهو تعجب میکنه میوفته پاییت با زانو
ا/ت:م...من چیکار کردم؟(حالت دیوونه ها😂)
کوک:بدو بدو میاد بالا و صحنرو میبینه
کوک:سو...سومین یونگی ا/ت چخبر؟(بغض و با گیجی)
یونگی:براش خعلی مختسر( مختسر؟🤨)توضی میده با خنده
کوک:چی..چیمیگی عوضیییی (یهو گریه میکنه)
ا/ت چیکار کردییی(داد و گریه)من میخواستم بهش اعتراف کنم دوسش داشتمممم چیکار کردی لعنتییی میخواستم ازش خواستگاری کنممم(داد و گریه)
ا/ت:(گریه)نمیدونم چیکار کردممم من قاتل خواهرم شدم(گریه و داد) گگگ میمون😑😂البته معذرت میخوام شماها همتون ا/تین دیگه😂
ادامع دارد....
شرط
لایک:15
کامنت:15
۹.۸k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.