𝙴𝚡
[جیا ویو]
با سردرد بدی چشمام رو باز کردم یجای دیگ بودم روی تختی متفاوت و اتاقی ست طلایی و سفید نگاهی اطرافم انداختم
و ازجام بلند شدم از پارچ ابی ک کنار تخت بود ی لیوان اب خوردم که در اتاق باز شد و قامت کیم تهیونگ نمایان شد از ترس کمی عقب رفتم
_ت..تهیونگ
+جانم گرل خوبی؟چیزی میخوای؟
_برو بیرون
+عشقم چرا ازم فرار میکنی هوممم؟
_ت..تو ادم میکشی؟
+نه عزیزم ببین خب من یجورایی خرید فروش اصلحه میکنم
_برای چی ب بار حمله کردی هومم
+اومم چون رئیس اونجا منم و شنیدم چند نفر برای دزدیدن وسایل های قمار و اینا اومدن اونجا
_فقط همین؟
+اره خوشگلم حالا راحت شدی؟
_ا..اره
+خب حالا نوبت منه
_چی نوبت توعه
+تو توی بار چیکار میکردی؟
_ا...امممم با کوک و دوستام رفته بودم و
+این قبول نیستاااا چرا بهم نگفتی میری بار
_خونه نبودی
+زنگ میزدی
_چی..زه
+برای این کارت تنبیه بدی در انتظارته لیتل
_چه تنبیه ای؟
+اوممم سوپرایزه
_ب..باشه ساعت چنده؟
+فک ساعت ۱۰شبه
_واییییی
+چیشد
_هیچی میشع برام یچیزی بیاری
+چی
_مشروب
+چشم مادمازل
_لالالای لالای لای
+کصکش کیوت
_😐
تهیونگ از اتاق رفت بیرون
توی اتاق قدم میزدم ک چشمم ب ایینه خورد
_واتتت د فاک این چ لباسیه من پوشیدمم بخاطر این میخواد تنبیه ام کنهه
_خدایا منو انگور کن
کمدی ک کنار ایینه بود رو باز کردم و فهمیدم اتاق تهیونگه اینجا یه تیشرت خاکستری ک تا روی رونم بود و انتخاب کردم و پوشیدم
که تهیونگ وارد اتاق شد با دوتا شیشه شراب قرمز
_وااووو ولی من گفتم مشروب میقوام
+اینم جزو مشروبه
_اوک تنکس
+بهت میاد
_کی؟
+لباس رو میگم
_اهومممم
+اون بیشتر ک بت میومد سینت توی چشم بود هر مردی میتونست نگاه کنه
_ته باز شروع کردی
+نیاز هست دوباره بت بگم خوشم نمیاد لباس باز میپوشی
_هوففففف ته مگه چی میشه بعدشم اونا ک نمیتونن منو داشته باشن چون من برای توعم
+اهومممم دقیقا برای اینوه نمیتونن داشته باشنت نگات میکنن و باعث میشه اعصابم تخمیشه
_باشه نمیری یوقت
تهیونگ با قدم های اروم اومد سمت و به کند منو چسبوند بخاطر اختلاف قدیمون یکمی خن شد و سرشو کج کرد اروم شروع کرد ب بوسیدنم درسته گفتم اروم ولی وحشی
همینطور دستاشو توی کمرم فسار میداد اروم ی پام رو دور پاش گرفتم و همراهیش میکردم
+اه عالی بود ولی بقیش رو بزار برای بعدا عزیزم
_لبمو له کردی وحشی
+کار خوبی کردم
رفتم سمت شیشه ی شراب و شرابو توی لیوان ریختم و سمت تراس رفتم و به ویو ای ک جنگل بود نگاه میکردم همینطور شرابم و مینوشیدم
که دستی دور کمرم حلقه شد میدونستم تهیونگه دستمو روی دستش گزاشتم
تهیونگ سرشو توی گردنم فرو برد و مک میزد
_ته میشه بریم استخر؟
+اومممم یس گرلم(همینطور سرش توی گردنته)
باهمدرفتیم پایین کنار استخر و شلوارمو در اوردم و پاهام...
با سردرد بدی چشمام رو باز کردم یجای دیگ بودم روی تختی متفاوت و اتاقی ست طلایی و سفید نگاهی اطرافم انداختم
و ازجام بلند شدم از پارچ ابی ک کنار تخت بود ی لیوان اب خوردم که در اتاق باز شد و قامت کیم تهیونگ نمایان شد از ترس کمی عقب رفتم
_ت..تهیونگ
+جانم گرل خوبی؟چیزی میخوای؟
_برو بیرون
+عشقم چرا ازم فرار میکنی هوممم؟
_ت..تو ادم میکشی؟
+نه عزیزم ببین خب من یجورایی خرید فروش اصلحه میکنم
_برای چی ب بار حمله کردی هومم
+اومم چون رئیس اونجا منم و شنیدم چند نفر برای دزدیدن وسایل های قمار و اینا اومدن اونجا
_فقط همین؟
+اره خوشگلم حالا راحت شدی؟
_ا..اره
+خب حالا نوبت منه
_چی نوبت توعه
+تو توی بار چیکار میکردی؟
_ا...امممم با کوک و دوستام رفته بودم و
+این قبول نیستاااا چرا بهم نگفتی میری بار
_خونه نبودی
+زنگ میزدی
_چی..زه
+برای این کارت تنبیه بدی در انتظارته لیتل
_چه تنبیه ای؟
+اوممم سوپرایزه
_ب..باشه ساعت چنده؟
+فک ساعت ۱۰شبه
_واییییی
+چیشد
_هیچی میشع برام یچیزی بیاری
+چی
_مشروب
+چشم مادمازل
_لالالای لالای لای
+کصکش کیوت
_😐
تهیونگ از اتاق رفت بیرون
توی اتاق قدم میزدم ک چشمم ب ایینه خورد
_واتتت د فاک این چ لباسیه من پوشیدمم بخاطر این میخواد تنبیه ام کنهه
_خدایا منو انگور کن
کمدی ک کنار ایینه بود رو باز کردم و فهمیدم اتاق تهیونگه اینجا یه تیشرت خاکستری ک تا روی رونم بود و انتخاب کردم و پوشیدم
که تهیونگ وارد اتاق شد با دوتا شیشه شراب قرمز
_وااووو ولی من گفتم مشروب میقوام
+اینم جزو مشروبه
_اوک تنکس
+بهت میاد
_کی؟
+لباس رو میگم
_اهومممم
+اون بیشتر ک بت میومد سینت توی چشم بود هر مردی میتونست نگاه کنه
_ته باز شروع کردی
+نیاز هست دوباره بت بگم خوشم نمیاد لباس باز میپوشی
_هوففففف ته مگه چی میشه بعدشم اونا ک نمیتونن منو داشته باشن چون من برای توعم
+اهومممم دقیقا برای اینوه نمیتونن داشته باشنت نگات میکنن و باعث میشه اعصابم تخمیشه
_باشه نمیری یوقت
تهیونگ با قدم های اروم اومد سمت و به کند منو چسبوند بخاطر اختلاف قدیمون یکمی خن شد و سرشو کج کرد اروم شروع کرد ب بوسیدنم درسته گفتم اروم ولی وحشی
همینطور دستاشو توی کمرم فسار میداد اروم ی پام رو دور پاش گرفتم و همراهیش میکردم
+اه عالی بود ولی بقیش رو بزار برای بعدا عزیزم
_لبمو له کردی وحشی
+کار خوبی کردم
رفتم سمت شیشه ی شراب و شرابو توی لیوان ریختم و سمت تراس رفتم و به ویو ای ک جنگل بود نگاه میکردم همینطور شرابم و مینوشیدم
که دستی دور کمرم حلقه شد میدونستم تهیونگه دستمو روی دستش گزاشتم
تهیونگ سرشو توی گردنم فرو برد و مک میزد
_ته میشه بریم استخر؟
+اومممم یس گرلم(همینطور سرش توی گردنته)
باهمدرفتیم پایین کنار استخر و شلوارمو در اوردم و پاهام...
۱۶.۰k
۰۶ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.