با چیزی که دیدم خیالم راحت شد

با چیزی که دیدم خیالم راحت شد
داشتن با هم گیم میزدن


آت:عاحححح یواش تر همش می‌بری ایشششش

بعد سه ساعت مرد رفت و منم رفتم سراغ آت
دم در زدم
کسی جواب نداد اما صدای آرومی میومد
آروم در رو باز کردم و دیدم آت روی تخت خوابیده
و داره تو خواب حرف میزنه
رفتم کنارش
دست گزاشتم رو پیشونیش تب داشت و داشت عرق میکرد
آت:ازتون بدم میاد من دوستتون داشتم عوضیا
با بدبختی تبشو پایین آوردم و بیدارش کردم تا یه قرص بخوره
آت:برو انور (خواب آلود ،حال بد)(ایشالا فهمیدین🌝)
نامجون: تو حالت بده بعدشم کی رو داس داری؟(عصبی)
آت:خنده بی جون
شما رو اما شما چی کار کردین؟هع
قرص رو خورد و خوابید....
دیدگاه ها (۰)

رفتم کنارش خوابیدم ما هم دوستت داریم پس لطفاً ببخشمون آت:هه ...

مامان جیمین (زنیکه افریتع👀)به زودی میان نیابت خودتو جمع و جو...

عیدتون مبارک

صبر کن ببینم اینا اینجا چیکار میکننهه تمام خونه آن و دهنشون ...

مافیای من پارت ۱۹ویو کوک دیشب همش تقصیر جیمین بود خیلی شب بد...

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۱۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط