لجباز جذابP104
لجباز_جذابP104
_تو دیووونه ای به من چه..
+من دیوونه نیستم..
_خب.. سیر شدی؟
+اوم.. تو هم بخور..
_مدرسه دیر میشه برو حاضر شو بریم..
+باش..
رفتم توی اتاق و لباسم رو پوشیدم و جورابام و کفشامو پوشیدم..
موهامو بالا بستم چتری هامو دادم بالا و کرم پودرمو زدم.. مژه هامو فر کردم ریمل زدم رژ گونه هم زدم برای کیوتیش و رژ قرمزمو برداشتم و اونم زدم و چتری هامو شانه کردم..
با دستم لباسمو مرتب کردم.. کیفمو برداشتم و اومدم بیرون..
+اجوما کوک حاضره؟
اجوما: چند دیقه پیش رفت تو اتاق فکر کنم الان دیگه تمومه.. عا خوشگل کردی..
+امروز حسش بود به خودم رسیدم.. بقیه روزا نبود.. خخ.. عام راستی سوبین کجا رفت؟
اجوما: رفت خونه اماده شه برا مدرسه..
+پس شرکت چی؟
اجوما: برا تابستون میخواد کار کنه..
+اها.. به جا خوش گذرونی..
اجوما: اونم هست..
+اجوما بیارینش تو مدرسه ماا خب..
اجوما: اتفاقا میخواد اقای جعون انتقالی بگیره براش..
+واای عالیه..
صدای در اتاق رو شنید مو برگشتم که کوک اماده بود..
رفتم سمتش و بهش چشمک زدم..
+بریم اقای خوشتیپ؟
خیلی جدبو بی احساس گفت..
_خبب.. و اما تو..
+من؟
_اره.. اولا که ساقت کو؟ دوما موهاتو چرا بستی مگه میخوای بری مهمونی؟ سوما رژت زیادی تو چشه پاکش کن کلا همچیت نامناسبه..
+هووو نکشیمون.. سختته بگی زیادی خوشگل شدم؟
_همه ی اینا رو همین الان درست کن.. زود دیر شد.
+من دست به هیچیم نمیزنم..
_چه غلطاا..
+اره..
_یا میری عوض میکنی یا پشیمونت میکنم..
+میخوای بوسم کنی؟
اخمشو کرد تو هم و دستمو گرفت رفتی تو اتاق..
_از خونه نزارم بری چی؟
+هنوز باهات ازدواج نکردم خودتو خودمونی نگیر..
_دوست پسرت که هستم..
+خب بایدم خوشگل باشم..
_کله شق و خیره که میگن تویی..
+من کاری رو که بخوام انجام میدم..
_نه خیر تو فقط لجبازی میکنی همین..
+تو کم نمیکنی..
_نمیخوای گوش بدی؟
+نه..
دستشو روی لبم کشید و زد کنار لبم و خم شد و زد به پام..
کش موم رو باز کرد..
_اخخ.. خراب شد که..
+هی کوک.. چرا خراب کردی..
دستش رو روی موهام کشید و خرابشون کرد و بیشتر عصبانی شدم..
+واقعا کههه..
_خودت خواستی به من چه..
زدم زیر گریه و روی تخت نشستم..
_بیبیی خخخ..
+خودتیییی.. اصلا من نمیام..
_تنها برم؟
+اوم..
_میرم هااا؟
+خب بروو..
_اوک بای..
رفت بیرون و چند دیقه بعد صدای در شنیدم و از پنجره اتاق رفتم نگاه کردم که سوار شد و از خونه زد بیروون..
+عه اینجوریه؟ این قصه اینجا تموم نمیشه اقای کوک..
فوری رفتم بیرونو به زحمت دوباره خودمو مثل روز اول کردم رژ صورتیمو زدم زنگ زدم تاکسی..
چند مین بعد رسیدم مدرسه که ناظم با اخم نگام کرد..
ناظم: باید الان مدرسه بیای؟ ساعت چنده؟
+ببخشید مشکل پیش اومد نتونستم..
ناظم: سرو وضعتم که...
+به سر و وضعم چیکار داری؟
ناظم: بعید میدونم معلمت رات بده.. بروو
بدو بدو رفتم تو سالن که کوک داشت با یکی حرف میزد و دوباره برگشتم که نبینتم..
از کنار دیوار نگاش میکرذم که حرفش تموم شدو به سمت من اومد..
+وااای...
دوباره با عجبله رفتم جای خروجی که ناظم با اخم نگام کرد..
جونگ کوک هم داشت میومد بیرون و دودل مونده بودم کدوم طرف برم..
_تو دیووونه ای به من چه..
+من دیوونه نیستم..
_خب.. سیر شدی؟
+اوم.. تو هم بخور..
_مدرسه دیر میشه برو حاضر شو بریم..
+باش..
رفتم توی اتاق و لباسم رو پوشیدم و جورابام و کفشامو پوشیدم..
موهامو بالا بستم چتری هامو دادم بالا و کرم پودرمو زدم.. مژه هامو فر کردم ریمل زدم رژ گونه هم زدم برای کیوتیش و رژ قرمزمو برداشتم و اونم زدم و چتری هامو شانه کردم..
با دستم لباسمو مرتب کردم.. کیفمو برداشتم و اومدم بیرون..
+اجوما کوک حاضره؟
اجوما: چند دیقه پیش رفت تو اتاق فکر کنم الان دیگه تمومه.. عا خوشگل کردی..
+امروز حسش بود به خودم رسیدم.. بقیه روزا نبود.. خخ.. عام راستی سوبین کجا رفت؟
اجوما: رفت خونه اماده شه برا مدرسه..
+پس شرکت چی؟
اجوما: برا تابستون میخواد کار کنه..
+اها.. به جا خوش گذرونی..
اجوما: اونم هست..
+اجوما بیارینش تو مدرسه ماا خب..
اجوما: اتفاقا میخواد اقای جعون انتقالی بگیره براش..
+واای عالیه..
صدای در اتاق رو شنید مو برگشتم که کوک اماده بود..
رفتم سمتش و بهش چشمک زدم..
+بریم اقای خوشتیپ؟
خیلی جدبو بی احساس گفت..
_خبب.. و اما تو..
+من؟
_اره.. اولا که ساقت کو؟ دوما موهاتو چرا بستی مگه میخوای بری مهمونی؟ سوما رژت زیادی تو چشه پاکش کن کلا همچیت نامناسبه..
+هووو نکشیمون.. سختته بگی زیادی خوشگل شدم؟
_همه ی اینا رو همین الان درست کن.. زود دیر شد.
+من دست به هیچیم نمیزنم..
_چه غلطاا..
+اره..
_یا میری عوض میکنی یا پشیمونت میکنم..
+میخوای بوسم کنی؟
اخمشو کرد تو هم و دستمو گرفت رفتی تو اتاق..
_از خونه نزارم بری چی؟
+هنوز باهات ازدواج نکردم خودتو خودمونی نگیر..
_دوست پسرت که هستم..
+خب بایدم خوشگل باشم..
_کله شق و خیره که میگن تویی..
+من کاری رو که بخوام انجام میدم..
_نه خیر تو فقط لجبازی میکنی همین..
+تو کم نمیکنی..
_نمیخوای گوش بدی؟
+نه..
دستشو روی لبم کشید و زد کنار لبم و خم شد و زد به پام..
کش موم رو باز کرد..
_اخخ.. خراب شد که..
+هی کوک.. چرا خراب کردی..
دستش رو روی موهام کشید و خرابشون کرد و بیشتر عصبانی شدم..
+واقعا کههه..
_خودت خواستی به من چه..
زدم زیر گریه و روی تخت نشستم..
_بیبیی خخخ..
+خودتیییی.. اصلا من نمیام..
_تنها برم؟
+اوم..
_میرم هااا؟
+خب بروو..
_اوک بای..
رفت بیرون و چند دیقه بعد صدای در شنیدم و از پنجره اتاق رفتم نگاه کردم که سوار شد و از خونه زد بیروون..
+عه اینجوریه؟ این قصه اینجا تموم نمیشه اقای کوک..
فوری رفتم بیرونو به زحمت دوباره خودمو مثل روز اول کردم رژ صورتیمو زدم زنگ زدم تاکسی..
چند مین بعد رسیدم مدرسه که ناظم با اخم نگام کرد..
ناظم: باید الان مدرسه بیای؟ ساعت چنده؟
+ببخشید مشکل پیش اومد نتونستم..
ناظم: سرو وضعتم که...
+به سر و وضعم چیکار داری؟
ناظم: بعید میدونم معلمت رات بده.. بروو
بدو بدو رفتم تو سالن که کوک داشت با یکی حرف میزد و دوباره برگشتم که نبینتم..
از کنار دیوار نگاش میکرذم که حرفش تموم شدو به سمت من اومد..
+وااای...
دوباره با عجبله رفتم جای خروجی که ناظم با اخم نگام کرد..
جونگ کوک هم داشت میومد بیرون و دودل مونده بودم کدوم طرف برم..
۱۰.۴k
۱۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.