ببر وحشی⛓️💜
ببر وحشی⛓️💜
🌑پارت ۹🌑
ویو ات
سوار ماشین شدیم
کوک:من این همه واست اطلاعات از ات در اوردم این جواب منه
ته:همینه ک هست
کوک:بی وفا
ات:پس توی بی پدر بودی ک باعث شدی زندگیم سیاه شه
کوک:من از دستور ته پیوری کردم
ات:ته نمیفهمم این همه دختر بعد عاشق من شدی
ته:حق ندارم عاشقت باشم
ات:ن
ته:چرا اونوقت
ات:چون دوست ندارم
ته:بزار برسیم خونه فقط بزار برسیم خونه
کوک:داداش رسیدیم کجا میری
ته:باشه برو بای
ات:خدافظ بانی
کوک:بانی؟
ات:صدات نکنم بانی
کوک:مشکلی نی خدافظ خفاش
ات:من روی تو اسم خوب گذاشتم بعد تو اسممو گذاشتی خفاش
کوک:خوبه ک
ات:توری نیس بای بانی
کوک:بای خفاش
درو بست و شروع کردیم به راه افتادن سرمو گذاشتم رو شیشه ماشین و به بیرون نگاه میکردم ک یه سگ کوچولو دیدم ک یه نفر انگار میخواست بزنتش (گیلیلیلیلیلیی یونتان هم اضافه شد به داستان)
ات:ته وایسا زود باش
ته وایساد سریع پیاده شدم و دویدم سمت سگه یدونه خوابوندم تو صورت مرده
ات:گه میخوری میخواستی سگ بزنی گمشو پدر سوخته نبینم دیگه سگی رو بزنیا
هی میزدم تو صورتش دلش پاش هی میزدم ک ته جلومو گرفت
ات:ولم کن کثافت اشغالللل... اشغالللللللللل
یدونه محکم زدم تو دلش و سگه رو برداشتم و سوار ماشین شدم عزیزم چقد خوشگلی تو با اینکه کثیف بود و بوی بدی میداد بقلش کرده بودم
ویو ته
سوار ماشین شدم ات چشماش گریون بود و سگه رو بقل کرده بود
ته:عزیزم واسه چی گریه میکنی
ات:یعنی چقد درد کشیده بود
و شروع به گریه کردن کرد رفتیم دامپزشکی نوبت گرفتیم صدامون زدن ات سگه رو گذاشت رو میزه دکتره داشت چکش میکرد
دکتر:باید هر یک سال سوزنو بزه و موهاشو بچینید و بشورینو و شامپوی...
کلی چیز تعریف کرد و یه قرص انگل گرفتیم
ات:ته باید برا کوچولومون وسیله بخریم
ته:هرچی تو بگی ملکه ی من
ات رفت و یه عالمه چیز گرف(عکساشونو میزارم)
ات:بریم
پولو پرداخت کردم و اومدم بیرون پیش ات
ات:کوشولوی من خوبی میخوام سرپرستیتو به عهده بگیرم کوچولووووو(کیوت)
ته:دوسش داری
ات:اره
ته:حتی بیشتر از من
ات:این زبون نداره چرا خودتو مقایسه میکنی باهاش گناه داره ولی تو ن
ته:یعنی من گناه ندارم گلبم شکست(:
ات:اوخودا گلبت نشکنه
دستاشو کرد تو موهام و تکونشون داد ماشینو روشن کردم بعد 3 دقیقه رسیدیم...
ببینید چ ادمین خوبی دارین هنوز براتون شرط نزاشته🌗قدر این ادمین رو بدونین🥺
🌑پارت ۹🌑
ویو ات
سوار ماشین شدیم
کوک:من این همه واست اطلاعات از ات در اوردم این جواب منه
ته:همینه ک هست
کوک:بی وفا
ات:پس توی بی پدر بودی ک باعث شدی زندگیم سیاه شه
کوک:من از دستور ته پیوری کردم
ات:ته نمیفهمم این همه دختر بعد عاشق من شدی
ته:حق ندارم عاشقت باشم
ات:ن
ته:چرا اونوقت
ات:چون دوست ندارم
ته:بزار برسیم خونه فقط بزار برسیم خونه
کوک:داداش رسیدیم کجا میری
ته:باشه برو بای
ات:خدافظ بانی
کوک:بانی؟
ات:صدات نکنم بانی
کوک:مشکلی نی خدافظ خفاش
ات:من روی تو اسم خوب گذاشتم بعد تو اسممو گذاشتی خفاش
کوک:خوبه ک
ات:توری نیس بای بانی
کوک:بای خفاش
درو بست و شروع کردیم به راه افتادن سرمو گذاشتم رو شیشه ماشین و به بیرون نگاه میکردم ک یه سگ کوچولو دیدم ک یه نفر انگار میخواست بزنتش (گیلیلیلیلیلیی یونتان هم اضافه شد به داستان)
ات:ته وایسا زود باش
ته وایساد سریع پیاده شدم و دویدم سمت سگه یدونه خوابوندم تو صورت مرده
ات:گه میخوری میخواستی سگ بزنی گمشو پدر سوخته نبینم دیگه سگی رو بزنیا
هی میزدم تو صورتش دلش پاش هی میزدم ک ته جلومو گرفت
ات:ولم کن کثافت اشغالللل... اشغالللللللللل
یدونه محکم زدم تو دلش و سگه رو برداشتم و سوار ماشین شدم عزیزم چقد خوشگلی تو با اینکه کثیف بود و بوی بدی میداد بقلش کرده بودم
ویو ته
سوار ماشین شدم ات چشماش گریون بود و سگه رو بقل کرده بود
ته:عزیزم واسه چی گریه میکنی
ات:یعنی چقد درد کشیده بود
و شروع به گریه کردن کرد رفتیم دامپزشکی نوبت گرفتیم صدامون زدن ات سگه رو گذاشت رو میزه دکتره داشت چکش میکرد
دکتر:باید هر یک سال سوزنو بزه و موهاشو بچینید و بشورینو و شامپوی...
کلی چیز تعریف کرد و یه قرص انگل گرفتیم
ات:ته باید برا کوچولومون وسیله بخریم
ته:هرچی تو بگی ملکه ی من
ات رفت و یه عالمه چیز گرف(عکساشونو میزارم)
ات:بریم
پولو پرداخت کردم و اومدم بیرون پیش ات
ات:کوشولوی من خوبی میخوام سرپرستیتو به عهده بگیرم کوچولووووو(کیوت)
ته:دوسش داری
ات:اره
ته:حتی بیشتر از من
ات:این زبون نداره چرا خودتو مقایسه میکنی باهاش گناه داره ولی تو ن
ته:یعنی من گناه ندارم گلبم شکست(:
ات:اوخودا گلبت نشکنه
دستاشو کرد تو موهام و تکونشون داد ماشینو روشن کردم بعد 3 دقیقه رسیدیم...
ببینید چ ادمین خوبی دارین هنوز براتون شرط نزاشته🌗قدر این ادمین رو بدونین🥺
۳.۲k
۱۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.