black flower(p,295)

black flower(p,295)

جفت ثروتمند و یه خانواده ی ثروتمند تر داره و اونا هر چی که میخوام رو خیلی راحت برام فراهم می کنن.

پوزخندی به دو سوایی که دستاش رو مشت کرده بود و لباش رو از حرص روی هم فشار میداد زد و یه قدم ازش فاصله گرفت.

پلیس: اینجا هستن.

صدای دو تا افسر پلیسی که به سمتشون قدم برمیداشتند رو شنید و شونه هاش رو به دوسورا که به خاطر حرفایی که شنیده بود خشکش زده بود بالا انداخت و چند قدم ازش دور شد.

پلیس: حال کیم تهیونگ به نظر خوبه و گروگانگیر هم آسیب کمی دیده.

یکی از افسرهای پلیس تو بیسیمش گفت و به زیر دستش که کنارش قدم برمیداشت اشاره کرد.

پلیس: دو سورا... شما به جرم گروگان گیری اقدام به قتل بازداشتید می تونید سکوت کنید و وکیل اختیار کنید.

افسر دوم گفت و به دستای لرزون سورا دستبند زد و اونو همراه خودش به بیرون از ساختمون هدایت کرد.

جونگکوک : ته حالت خوبه (بغض، نگران)

تهیونگ فقط سر تکون داد .

و جونگکوک تهیونگ رو برآید بغل کرد و از اون ساختمون کوفتی خارج شد .

افسر بهشون نزدیک شد .

تهیونگ: کوک منو بزار زمین

کوک مقاومت کرد ولی فایده ای نداشت و بعد از کلی تقلا تهیونگ رو روی زمین گذاشت .

افسر: میشه اسلحه رو به من بدید .

تهیونگ سرشو تکون داد و اسلحه که دسته ش خونی شده بود رو به مرد رو به روش تحویل داد.

افسر: اگه مشکلی ندارید همراهم بیاید و لازمه یه سری توضیحات در رابطه با اتفاقاتی که افتاد بدید.

افسر پلیس گفت و به صورت رنگ پریده ی تهیونگ که چندان حالش اصلا خوب به نظر نمی رسید نگاه کرد.

افسر: مطمئنید خوبید؟

یه بار دیگه پرسید اما قبل از اینکه جوابش رو بگیره با تهیونگ بی هوش که دمای بدنش از حالت عادی کمتر شده بود رو به رو شد.

جونگکوک پسر رو براید استایل تو آغوش گرفت و روی بازوهای عضلانیش اونو همراه خودش به آمبولانس حمل کرد.
دیدگاه ها (۵۵)

سلام به همگی حاتون چطوره ؟دوستان ویسگون آپدیت شده زیاد خوشم ...

black flower(p,296)

black flower(p,294)

black flower(p,293)

black flower(p,223)

black flower(p,251)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط