دختر اجاره ای 🕸🖤
دختر اجاره ای 🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ³³
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍
(بچه ها حالا جنی لباس پوشیده)
جنی داشت دور خونه راه میرفت و تهیونگ روی مبل
مثل بچ هایی بود که مادرش قراره تنبیهش کنه
جنی از عصبانیت قرمز شده بود
بالاخره رو به تهیونگ ایستاد
به طرف تهیونگ حرکت کرد
همینجور که میرفت سمتش گفت: بخدااااا.. تهیونگ
اگه دو هفته ی بعد تست دادم و مثبت بود..
پاش به مبل گیر میکنه و میوفته روی دم و دستگاه تهیونگ
(تهیونگ بچه بیشتر ترسیده بود🤣)
و آره همونطور که فکر میکنین دم و دستگاهش به
پشت جنی هم خود و جنی..(بیچاره پسرم🥲اشکال
نداره تهیونگ جان اول خودت جنی رو بگا دادی حالا
خودت قراره بگا بری.. تلخه ولی حقیقته🥲😔)
آره دیگه جنی یک جیغ بنفش میکشه و از روی تهیونگ
میپره اونور و میوفت رو زمین
تهیونگ از روی مبل داشت بلند میشد: خو..
جنی دستشو برد بالا (به معنی بشین سر جات من خوبم🤣)
میخواست از خستگی نفس بکشه که بازم..😖
نفس زدنای دیشبشونو یادش اومد🥲
یکم روی زمین که آروم شد بلند شد رفت سمت تهیونگ
تهیونگ خیلی سعی کرد از ترس تکون نخوره
جنی کنارش نشست
_هوففف.. حالا تو خودتو خالی کن راحت میشی😮💨
تهیونگ دستشو گزاشت رو شونه های جنی و بعد بغلش کرد
+بیا تا موقع تست صبر کنیم بعدش یکاری میکنیم
جنی از قبل آروم تر شد؛ حداقل سعیشو میکرد که آروم باشه
تهیونگ: آها درمورد مدل شدنت.. راستش منم تو
فکرش بودم ولی فکر میکردم قبول نکنی، اما انگار الان بهتره
جنی: پس پاشو بریم سر کار
𝐩𝐚𝐫 ³³
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍
(بچه ها حالا جنی لباس پوشیده)
جنی داشت دور خونه راه میرفت و تهیونگ روی مبل
مثل بچ هایی بود که مادرش قراره تنبیهش کنه
جنی از عصبانیت قرمز شده بود
بالاخره رو به تهیونگ ایستاد
به طرف تهیونگ حرکت کرد
همینجور که میرفت سمتش گفت: بخدااااا.. تهیونگ
اگه دو هفته ی بعد تست دادم و مثبت بود..
پاش به مبل گیر میکنه و میوفته روی دم و دستگاه تهیونگ
(تهیونگ بچه بیشتر ترسیده بود🤣)
و آره همونطور که فکر میکنین دم و دستگاهش به
پشت جنی هم خود و جنی..(بیچاره پسرم🥲اشکال
نداره تهیونگ جان اول خودت جنی رو بگا دادی حالا
خودت قراره بگا بری.. تلخه ولی حقیقته🥲😔)
آره دیگه جنی یک جیغ بنفش میکشه و از روی تهیونگ
میپره اونور و میوفت رو زمین
تهیونگ از روی مبل داشت بلند میشد: خو..
جنی دستشو برد بالا (به معنی بشین سر جات من خوبم🤣)
میخواست از خستگی نفس بکشه که بازم..😖
نفس زدنای دیشبشونو یادش اومد🥲
یکم روی زمین که آروم شد بلند شد رفت سمت تهیونگ
تهیونگ خیلی سعی کرد از ترس تکون نخوره
جنی کنارش نشست
_هوففف.. حالا تو خودتو خالی کن راحت میشی😮💨
تهیونگ دستشو گزاشت رو شونه های جنی و بعد بغلش کرد
+بیا تا موقع تست صبر کنیم بعدش یکاری میکنیم
جنی از قبل آروم تر شد؛ حداقل سعیشو میکرد که آروم باشه
تهیونگ: آها درمورد مدل شدنت.. راستش منم تو
فکرش بودم ولی فکر میکردم قبول نکنی، اما انگار الان بهتره
جنی: پس پاشو بریم سر کار
۷.۸k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.