دختر اجاره ای 🕸🖤

دختر اجاره ای 🕸🖤
𝐩𝐚𝐫 ³²
𝒓𝒆𝒏𝒕 𝒈𝒊𝒓𝒍

تهیونگ بیدار شد و جنی توب بغلش خواب بود

سرشو بوسید، چشماشو بست و موهاشو بو میکرد

موهای جنی براش بوی بهشت میداد

ولی جدی.. جنی زیبا ترین دختری بود که توی عمرش دیده بود

و حس اینکه اون نباشه..

براش خود جهنم بود.

بالاخره جنی بیدار شد سرشو بالا برد و چشمای بیدار تهیونگ رو دید

لبخندی زد و یجورایی از اینکه لخته خجالت کشید
_تو کی بیدار شدی؟☺️

+یکم قبل تو

_آها

پتوی روشونو بیشتر کشید بالا تا بدنش زیاد معلوم نشه

تهیونگ متوجه شد.. لبخند قایمکی ای زد

+تو اینجا باش من میرم میزو بچینم😅

_باشه🥴

تهیونگ رفت بیرون ، جنی نفس عمیقی کشید و خودشو سرزنش میکرد

_وایییی گند زدم.. فهمید خجالت کشیدمممم😩 اصن

گند اصلی رو دیشب زدیممم.. وایسا..! دیشب اصن کاندوم گذاشت؟😱

تهیونگ توی آشپز خونه بود و ذوق مرگ شده بود..

همش داشت به دیشب فک میکر که یدفعه

یادش اومد که کاندوم نزاشت😱

جنی سریع بلند شد همون جور لخت درو باز کرد به تهیونگ نگاه کرود

تهیونگ هم با ترس به جنی نگاه کرد

جنی: تهیونگ..

تهیونگ: جنی..

هر دو داد زدن: گند زدییییییییییم😫😱😖


بچه ها اگه پارت قبل جاهای بکن بکنشو ننوشتم چون میترسیدم دوباره مسدود شم😂