part
part:³⁸
_____________________________________
یونا: چیکار میکنی
پسره: چند میگیری امشبو بامن باشی
یونا: گمشو عوضی
پسره: هرچی بخوای بهت میدم
یونا: دستتو بردار
جیمین: هی مردیکه عوضی چی میخوای
پسره: تو دیگه کدوم خری هستی
جیمین اسلحشو در آورد و گرفت سمت پسره
جیمین: میخوای بدونی من کی آم
پسره: باشه باشه اسلحتو بردار میرم
جیمین: دیگه نبینمت
پسره پاشد رفت
جیمین : خوبی؟
یونا: ت تو داشتی منو تعقیب میکردی
جیمین: نه من بعضی وقته میام اینجا
یونا: آره جون عمت منم باور کردم
یونا جیمین همینطور داشتن بحث میکردن که هارین اومد
هارین: چیزی شده؟
یونا: نه
جیمین: تهیونگ میدونه اومدی اینجا
یونا: به توچه
جیمین: باشه وقتی تهیونگ خبردار کردم اونوقت میفهمی به من ربطی داره یا نه
یونا: باشه باشه نمیدونه وای لطفا چیزی نگو منو میکشه
جیمین: باشه ولی زود برگردین خونه اینجا خطرناکه
جیمین رفت
هازین: کی بود این
یونا: همون دوست صمیمیه تهیونگ دیدی که
هارین: آهان
یونا: میشه زودتر برین
هارین: تازه اومدیم یکم بمونیم
یونا: باشه
گارسون: بفرمایید سفارشتان
یونا: ممنون
یونا یه لیوان ریخت و خورد
یونا: توام بخور
هارین: نه
یونا: بیا دیگه
هارین: آخه
یونا: بیا
هارین: باش
یونا یه لیوان برای هارین ریخت و خورد چندساعت بعد بونا خیلی مست شده بود
ادامه دارد...🐇
_____________________________________
یونا: چیکار میکنی
پسره: چند میگیری امشبو بامن باشی
یونا: گمشو عوضی
پسره: هرچی بخوای بهت میدم
یونا: دستتو بردار
جیمین: هی مردیکه عوضی چی میخوای
پسره: تو دیگه کدوم خری هستی
جیمین اسلحشو در آورد و گرفت سمت پسره
جیمین: میخوای بدونی من کی آم
پسره: باشه باشه اسلحتو بردار میرم
جیمین: دیگه نبینمت
پسره پاشد رفت
جیمین : خوبی؟
یونا: ت تو داشتی منو تعقیب میکردی
جیمین: نه من بعضی وقته میام اینجا
یونا: آره جون عمت منم باور کردم
یونا جیمین همینطور داشتن بحث میکردن که هارین اومد
هارین: چیزی شده؟
یونا: نه
جیمین: تهیونگ میدونه اومدی اینجا
یونا: به توچه
جیمین: باشه وقتی تهیونگ خبردار کردم اونوقت میفهمی به من ربطی داره یا نه
یونا: باشه باشه نمیدونه وای لطفا چیزی نگو منو میکشه
جیمین: باشه ولی زود برگردین خونه اینجا خطرناکه
جیمین رفت
هازین: کی بود این
یونا: همون دوست صمیمیه تهیونگ دیدی که
هارین: آهان
یونا: میشه زودتر برین
هارین: تازه اومدیم یکم بمونیم
یونا: باشه
گارسون: بفرمایید سفارشتان
یونا: ممنون
یونا یه لیوان ریخت و خورد
یونا: توام بخور
هارین: نه
یونا: بیا دیگه
هارین: آخه
یونا: بیا
هارین: باش
یونا یه لیوان برای هارین ریخت و خورد چندساعت بعد بونا خیلی مست شده بود
ادامه دارد...🐇
- ۷.۲k
- ۱۱ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط