ماهتیره

ماهِ_تیره🌑
Part: 1
نگران برادرم تهیونگ بودم
تند تند گوشیم و ساعتم رو چک میکردم
هیچ وقت دیر نمیومد


صدای در رو که شنیدم بدو بدو به سمت در رفتم
تهیونگ رو کول یه نفر دیگه بود
جیغ ارومی کشیدم که پسری که تهیونگ رو حمل میکرد سریع واکنش نشون داد

گفت: هی کوچولو چته؟

پرسیدم: داداشم چش شده؟
با فریاد به سمت داداشم رفتم و صداش کردم
+بلند شو داداش بلند شو

_هی کوچولو قراره همش با این صدای جیغ جیغوت فریاد بکشی؟

بی توجه به حرفش بردارم رو صدا میزدم که گفت: هیس!!! مسته چیزیش نیست بیا ببرش
با تعجب بهش گفتم: چی؟ من ببرم؟ خو این سنگینه

با خشم بهم نگاه کرد و....
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماهِ_تیره🌑Part: 2موهای مشکیش رو روی صورتش انداخته بود نفس عم...

ماهِ_تیره🌑Part: 3پاهاشو انداخته بود روی هم و خیلی شیک و خفن ...

نام فیک ماه تیره کاپل جونکوک و اتژانر عاشقنه مافیایی درام ...

بی تی اس

وقتی تو بلدم بودی پارت سوم ناگهان سر ات سنگین شد، نگاهش خالی...

Wrong Love(۱)💕Part4تهیونگ: خود دانی.......با قدم های سریع وا...

نجات پروانه 🖤🦋پارت ۳که یهو یکی اومد داخل درو بست رومو برگردو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط