پارت

پارت۴۶

ییبو و ژان در حالا فرار بودن قاتلان دنبالشون بودن
رئیس قاتلا.. زود بگیرنشون وگرنه همتونو میکشم

ییبو..همش تقصیر توی لو رفتیم
ژان ..جنابعالی داد زدی صدامونو شنیدن

ییبو و ژان در حالا فرار بودن که قاتلا اونارو معاسره کردن
ییبو داشت مبارزه می‌کرد اماژان یکم خسته شده بود
ییبو ..یکم جلوتر یه راه فرار هست اگه زود بریم میتونیم فرار کنیم

ژان.. باشه
ییبو تقریبا به راه فرار رسیده بود که چند نفری به ژان حمله کردن و اونو گرفتن

رئیس قاتلا ..اگه میخوایی دوستت زنده بمونه تسلیم شو

ییبو ..امکان نداره تسلیم بشم
رئیس قاتلا..اگه شمشیرتو ندازی اون میمیره میدونی که شوخی ندارم

ژان.. فرارکن
ییبو تسلیم نشو من حالم خوبه
ییبو نمی‌دونست چیکار کنه که یهو شمشیرشو انداخت زمین

رئیس قاتلا.. میدونستم این کارو میکنی
ژان‌.. چرا فرار نکردی حالا هردومون دستگیر شدیم
ییبو ..میخواستی همینجوری اینجا ولت کنم

ژان.. حالا وقتش نبود به این چیزا فکر کنی باید جونتو نجات میدادی
ییبو..هردومون باهم به اینجا اومدیم باهم میریم یا دوتامون یا هیچکس

ژان بعد دیدن رفتار ییبو نظرش در مورد ییبو تعقیر کرد با خودش گفت
فکر نمیکردم اینقد دل رحم باشه انگا در موردش اشتباه قضاوت کردم

بعد هردوشونو بردن به زندان تو دهکده

چن ژه یوان رسیدبه جنوب یوشوشین هم اورده بود
شوکای..چرااونواوردی
چن ژه یوان..خودتون گفتین هرچی تعدادمون بیشترباشه بهتره
شوکای..اخه اون حتامبارزه بلدنیست

یوشوشین ..من اومد باهاتون برم متمعن باشین زیردستوپاتون نمیرم واسه زخم وانگ یکم مرحم اوردم

شوکای..به لئووکه چیزی نگفتین
چن ژه یوان..نه بهش گفتم مرخصی میخام چندروز برای خوش گذرونی

دینگ یوشی..دیدین گفتم زودمیاد
لیژان..کجا زود اومد
دینگ یوشی..توبخاطره اینکه نگران خواهر برادرتی زمان برات دیر میگذره بگزریم وقت رفتنه

بعد شش نفری رفتن که بهشون حمله کنن
لایک و فالو یادتون نره خوشگلا💖❤
دیدگاه ها (۰)

پارت۴۷قاتلان به رئیس خبر دادن که وقتی وانگ میخواستن بیارن او...

پارت۴۸لیژان..پس وانگ هم حتما کنار اتاق رئیسشون هستدینگ یوشی....

پارت۴۵دینگ یوشی..اینو باید ازین اقابپرسی که میگه رفتن ماموری...

پارت ۴۴ییبو داشت همچنان دیدمیزد که یهو یه مرد وبازنش اومدگفت...

p88 ژان و دلربا مخفیانه باز از زندان فرار کردن و میخاستن بر...

p..86لیژان و دینگ یوشی متوجه خراب شدن هوا شدن باد بدی میوزی...

p..87شوکای با بقیه رسیدن یوشوشین به وانگ زل زده بود که لینگ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط