پارت

پارت۴۷

قاتلان به رئیس خبر دادن که وقتی وانگ میخواستن بیارن اون فرار کرده
رئیس ..اگه پیداش کردین بکشینش
سرباز ..بله قربان

رئیس قاتلان ..اینجا چرا فال گوش واستاده بودین
ییبو.. فقط یه کلام
رئیس ..چی؟
ییبو ..به تو مربوط نیست الاغ
رئیس ..هه عوضی جواب منو میدی

ییبو ..به نظر خیلی آشنا میایی ما قبلا جایی همدیگه رو ندیدیم

رئیس.. تو کلی وقت خالی تو زندان داری میتونی بهش فکر کنی کجا منو دیدی
ژان.. چرا چرت میگین میخوایی با ما چیکار کنی
رئیس ..شماها بعد اینکه دوستاتون تو تله افتادن میکشم تون
ژان ..ما دوستی نداریم که بخواد برای کمک ما بیاد
رئیس.. چطور اینو میگی همین حالا خواهر بزرگت تو راهه تا تو و برادرتو نجات بده

ژان ..هه عوضی با خواهرم چیکار داری برادرم کجاست

رئیس.. برادرت تو راه به اینجا میخواست فرار کنه اما افرادم گرفتنش و متاسفانه کشته شد

ژان ..با برادرم چیکار کردی شماها کی هستین از ما چی میخوایی
رئیس قاتلان ..به زودی میفهمی وقتی تو و همه شاهزاده هارو کشتم موقعی که خواستی بمیری بهت میگم

ژان.. از رفتار معلومه اگه برادمو میکشتی حتما جنازشو میاوردی به اینجا تا نشونمون بدی حتما فرار کرده
توهم یه بدبخت هستی که معلوم نیست چه کینه قدیمی از ما داری

رئیس قاتلان.. بعد شنیدن این حرفا عصبانی شد و با دستش گلو ژان گرفت و داشت خفش می‌کرد
رئیس قاتلا..تو یکی همین حالا باید بمیری تا بفهمی با من در نیفتی

ییبو.. جرئت داری دستمو باز کن تا بهت نشون بدم کی اول میمیره

رئیس قاتلا..بعد شنیدن این حرفا ژان ول کرد و گفت
رئیس قاتلا..حیف که به ژان برای گروگان احتیاج دارم اما تورو میتونم بکشم
صدا زر به افرادش گفت این پسرو ببرین به پرتگاه و بندازین پایین

سربازا.. بله قربان
ییبو ..جرئت این کارو نداری
رئیس ..حالا می‌بینیم کی جرئت نداره

ژان.. عوضی ولش کن اگه دستت بهش بخوره مادرتو به خاکت میشونم
رئیس.. حالا که دوست جونت مرد میفهمی کیو به خاک کی مشونی

ژان ..گفتم ولش کن همین حالا ولش کن
ییبو.. بی خیال شو ژان این فقط یه بدبخت روانیه

رئیس.. چرا این زبون دراز نمیبرین
بعد سربازا اونو بردن
ژان.. خوب گوش کن اون برای خودش شخص مهمیه اگه اتفاقی براش بیفته تو و تمام دوستات میمیرین

رئیس قاتلا.. من هر کاری بکنم هیچکس نمیتونه جلوی منو بگیره

شوکای با افرادش به دهکده رسید
شوکای..اول از همه باید برج نگهبانیو بگیریم که اگه حمله کردیم متوجه نشن

لیژان..بنظرت وانگ کجامیتونه باشه
دینگ یوشی..یه اتاق اونجا هست که خیلی ازش مراقبت میشه

شوکای..تواون اتاق نیست من میگم تواون اتاق خوده رئیسشون هست
لیژان..چرا رئیسشون اونجاباشه
شوکای..بعده برسی فهمیدم به اونجا غذاهای خوشمزه میبرن و دروبرش خیلی سرباز هست
دیدگاه ها (۰)

پارت۴۸لیژان..پس وانگ هم حتما کنار اتاق رئیسشون هستدینگ یوشی....

پارت ۴۹لیژان..من میرم نجاتشون بدم دیگه نمیتونم بیشترزاین منط...

پارت۴۶ییبو و ژان در حالا فرار بودن قاتلان دنبالشون بودنرئیس...

پارت۴۵دینگ یوشی..اینو باید ازین اقابپرسی که میگه رفتن ماموری...

p..91ییبو خودشو جمع جور کرد میخواست به دنبال شن بره باید اون...

p81جنگ هنوز ادامه داشت در سلیب اتش خسارت های زیادی ب انها وا...

p..86لیژان و دینگ یوشی متوجه خراب شدن هوا شدن باد بدی میوزی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط