موهیتو من ☁🌵PT8
بدبخت شدم جیمین خدا لعنتت کنه الان چه خاکی بریزم به سرم شوگا کلم رو میکنه
( دو ساعت بعد )
هیجون : پس پسرا بعدن با هم حرف میزنیم بابت امروز ممنون شوگا امید وارم با ا.ت خوشبخت بشی
شوگا : هه اره
ا.ت : بله ممنون اقای هیجون
جنی : ام ا.ت بابت اون حرف هام معذرت میخوام من یکم ذهنم مشغول بود وگرنه دلیلی نداشتم به تو تهمت بزنم معذرت میخوام
ا.ت : منم معذرت میخوام ببخشید ک اون طوری جوابت رو دادم
جنی : امید وارم دوست های خوبی بشیم
هیجون: بله خدافظ
ا.ت . شوگا : خدافظ
جین : ماهم بریم دیگه بای
نامی : اره خدافظ
جیمین : ببخشید هیونگ با ا.ت خوب باش
شوگا : خدافظ
* بستن در *
ا.ت : شوگا میشه حرف بزنیم
شوگا : میخوام برم بخوابم
ا.ت : خواهش وایسا
شوگا : نیا دنبالم
ا.ت : به خدا بد برداشت کردی
شوگا : از اتاقم برو بیرون
ا.ت : حرف بزنیم بعد برم
شوگا : ببینم اصلا برام مهم نیست ک با جیمین ل.اس زدی یا روش کراشی فقط برو بیرون
ا.ت : اشتباه میکنی ل.اس نزدم اون بهم درخواست داد منم رد کردم
شوگا : ببینم یه وقت فکر نکنی ازت خوشم میاد ک اینطوری میکنم ها نه اصلا فقط وقتی دیدمت فکر کردم تو با اون دختر های ک خ..راب فرق داری ولی تو هم مثل همونای
ا.ت : چی؟ میفهمی چی میگی؟
شوگا : برو بیرون دوست ندارم یه خ.راب تو اتاق باشه
ا.ت : اصلا برو جهنم هر طور دوست داری فکر کن به یه و.رم ( با داد و بغض)
شوگا : با من درست حرف بزن هااا ( با داد )
ا.ت : برو بابا به زور منو نگه داشتی اینجا بعد میگی با من درست حرف بزن ( با داد )
شوگا : ببین میفهمی ابجی و داداشت دست من هستن ن؟( با داد)
ا.ت : اها بگو دیگه از سر خوبی نبود خواهر و برادرم رو بردی تو خونه خودت تا بتونی منو رام کنی نه خیلی لا.شی ( با داد )
* کوبیدن در *
شوگا : محکم تر ببند ( با داد )
خ.ر خ.ر خیلی خ.ری ا.ت اخه چطور فکر کردی ادمه خوبیه اون فقط یه خ.ر بی.شور ک.ثافت وای خدااااا فشاررررررر ح.رومی
* در زدن *
کی این موقع شب در رو میزنه ؟ حتما جیمین یا نامی ان
ا.ت : من باز میکنم اجوما
اجوما : باشه دختر
ا.ت : جنی ؟
جنی : ببخشید دوباره مزاحم شدم ولی ماشینم پنجر شده پولم ندارم تاکسی بگیر میشه شب...
ا.ت : اره حتی بیا تو هوا گرفته است شاید بارون بیاد
جنی : مرسییی ببخشید بازم
ا.ت : اشکال نداره تقصیرتو ک نیست
اجوما و سلن : جنی خانم چیزی شده ؟
ا.ت : سلن برای جنی یه اسپرسو گرم درست کن
سلن : چشم خانم
ا.ت : جنی تو رو مبل بشین من برم زود بیام
جنی : باشه
* از پله ها بالا رفتن *
ا.ت :اجوما برای این دختر یه اتاق رو اماده کن ولی یکم طولش بده من به شوگا بگم
اجوما : باشه عزیزم
ا.ت : شوگا....شت
شوگا : بلد نیستی در بزنی ؟
ا.ت : چرا لباس تنت نیستتتتتت
شوگا : ببخشید دیگه تو اتاق خودم حق ندارم لباسم رو عوض کنم ... اصلا به چه جرعتی اومدی تو اتاقم
ا.ت : انگار من خیلی دوست دارم همش اون قیافه ت رو ببینم ...جنی اومده اینجا
شوگا : برا چی ؟؟؟!!!
ا.ت : به قول خودش ماشینش پنجر شده منم گفتم بیاد و اینجا بمونه تا فردا
شوگا : ه انگار خانم خونه بودن بهت ساخته
ا.ت : اااا ببخشید باید بهش میگفتم ک نه من اجازه ندار مهمون دعوت کنم م نامزد فیک شوگا هستم و ... این رو باید میگفتم
( تو با شوگا فاصلت در حد یه قدمه یعنی خیلی نزدیک بودید به هم بعدشم شوگا بالا تنش لباس نداشت )
شوگا : باشه ... ولی از این به بعد قبل از این ک بیای تو اتاقم در بزن
ا.ت : خیلی نزدیک نشدی...
*باز شدن در *
جنی : ام شوگا...اووو انگار بعد موقع مزاحم شدم داشتی با نامزدت حال میکردی شیطون من میرم بیرون ببخشیدددد
*بستن در*
شوگا : خوب عشقم میخواستی بری حموم
ا.ت :🤨عش...
شوگا( در گوشت ) : پشت دره
ا.ت : ااا اره عشقم به اجوما گفتم برام حوله بیار میخوام برم حموم 😒
شوگا : برو اگر کمک خواستی بگو منم بیام 😒
ا.ت : نیاز به گفتم نیست خودت بیا 😒😑
شوگا : پس رو منم میام 😒
ا.ت : باشه 😒
( چون واقعا میخواستی بری حموم رفتی تو حموم و لباس هاتو در اوردی )
ادامه داره....
( دو ساعت بعد )
هیجون : پس پسرا بعدن با هم حرف میزنیم بابت امروز ممنون شوگا امید وارم با ا.ت خوشبخت بشی
شوگا : هه اره
ا.ت : بله ممنون اقای هیجون
جنی : ام ا.ت بابت اون حرف هام معذرت میخوام من یکم ذهنم مشغول بود وگرنه دلیلی نداشتم به تو تهمت بزنم معذرت میخوام
ا.ت : منم معذرت میخوام ببخشید ک اون طوری جوابت رو دادم
جنی : امید وارم دوست های خوبی بشیم
هیجون: بله خدافظ
ا.ت . شوگا : خدافظ
جین : ماهم بریم دیگه بای
نامی : اره خدافظ
جیمین : ببخشید هیونگ با ا.ت خوب باش
شوگا : خدافظ
* بستن در *
ا.ت : شوگا میشه حرف بزنیم
شوگا : میخوام برم بخوابم
ا.ت : خواهش وایسا
شوگا : نیا دنبالم
ا.ت : به خدا بد برداشت کردی
شوگا : از اتاقم برو بیرون
ا.ت : حرف بزنیم بعد برم
شوگا : ببینم اصلا برام مهم نیست ک با جیمین ل.اس زدی یا روش کراشی فقط برو بیرون
ا.ت : اشتباه میکنی ل.اس نزدم اون بهم درخواست داد منم رد کردم
شوگا : ببینم یه وقت فکر نکنی ازت خوشم میاد ک اینطوری میکنم ها نه اصلا فقط وقتی دیدمت فکر کردم تو با اون دختر های ک خ..راب فرق داری ولی تو هم مثل همونای
ا.ت : چی؟ میفهمی چی میگی؟
شوگا : برو بیرون دوست ندارم یه خ.راب تو اتاق باشه
ا.ت : اصلا برو جهنم هر طور دوست داری فکر کن به یه و.رم ( با داد و بغض)
شوگا : با من درست حرف بزن هااا ( با داد )
ا.ت : برو بابا به زور منو نگه داشتی اینجا بعد میگی با من درست حرف بزن ( با داد )
شوگا : ببین میفهمی ابجی و داداشت دست من هستن ن؟( با داد)
ا.ت : اها بگو دیگه از سر خوبی نبود خواهر و برادرم رو بردی تو خونه خودت تا بتونی منو رام کنی نه خیلی لا.شی ( با داد )
* کوبیدن در *
شوگا : محکم تر ببند ( با داد )
خ.ر خ.ر خیلی خ.ری ا.ت اخه چطور فکر کردی ادمه خوبیه اون فقط یه خ.ر بی.شور ک.ثافت وای خدااااا فشاررررررر ح.رومی
* در زدن *
کی این موقع شب در رو میزنه ؟ حتما جیمین یا نامی ان
ا.ت : من باز میکنم اجوما
اجوما : باشه دختر
ا.ت : جنی ؟
جنی : ببخشید دوباره مزاحم شدم ولی ماشینم پنجر شده پولم ندارم تاکسی بگیر میشه شب...
ا.ت : اره حتی بیا تو هوا گرفته است شاید بارون بیاد
جنی : مرسییی ببخشید بازم
ا.ت : اشکال نداره تقصیرتو ک نیست
اجوما و سلن : جنی خانم چیزی شده ؟
ا.ت : سلن برای جنی یه اسپرسو گرم درست کن
سلن : چشم خانم
ا.ت : جنی تو رو مبل بشین من برم زود بیام
جنی : باشه
* از پله ها بالا رفتن *
ا.ت :اجوما برای این دختر یه اتاق رو اماده کن ولی یکم طولش بده من به شوگا بگم
اجوما : باشه عزیزم
ا.ت : شوگا....شت
شوگا : بلد نیستی در بزنی ؟
ا.ت : چرا لباس تنت نیستتتتتت
شوگا : ببخشید دیگه تو اتاق خودم حق ندارم لباسم رو عوض کنم ... اصلا به چه جرعتی اومدی تو اتاقم
ا.ت : انگار من خیلی دوست دارم همش اون قیافه ت رو ببینم ...جنی اومده اینجا
شوگا : برا چی ؟؟؟!!!
ا.ت : به قول خودش ماشینش پنجر شده منم گفتم بیاد و اینجا بمونه تا فردا
شوگا : ه انگار خانم خونه بودن بهت ساخته
ا.ت : اااا ببخشید باید بهش میگفتم ک نه من اجازه ندار مهمون دعوت کنم م نامزد فیک شوگا هستم و ... این رو باید میگفتم
( تو با شوگا فاصلت در حد یه قدمه یعنی خیلی نزدیک بودید به هم بعدشم شوگا بالا تنش لباس نداشت )
شوگا : باشه ... ولی از این به بعد قبل از این ک بیای تو اتاقم در بزن
ا.ت : خیلی نزدیک نشدی...
*باز شدن در *
جنی : ام شوگا...اووو انگار بعد موقع مزاحم شدم داشتی با نامزدت حال میکردی شیطون من میرم بیرون ببخشیدددد
*بستن در*
شوگا : خوب عشقم میخواستی بری حموم
ا.ت :🤨عش...
شوگا( در گوشت ) : پشت دره
ا.ت : ااا اره عشقم به اجوما گفتم برام حوله بیار میخوام برم حموم 😒
شوگا : برو اگر کمک خواستی بگو منم بیام 😒
ا.ت : نیاز به گفتم نیست خودت بیا 😒😑
شوگا : پس رو منم میام 😒
ا.ت : باشه 😒
( چون واقعا میخواستی بری حموم رفتی تو حموم و لباس هاتو در اوردی )
ادامه داره....
۸.۹k
۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.