وقتی عضو هشتمی و .......
وقتی عضو هشتمی و .......
پارت ۱۶
_ات 🙃
+بله 🙂
_چرا هیچوقت از گذشته حرف نزدی
یا پیش مامان و بابات نرفتی
هر وقتم هم بچه ای رو با مامان و باباش میبینی بغض میکنی ؟؟؟🙃
ات ویو
با این حرف جیهوپ بغض سگی گلوم رو گرفت یکم آب خوردم تا بتونم بغضم رو قورت بدم
(کل حرفای ات با بغضه )
+خب راستش
من از ۱۱ سالگی تو کره زندگی میکنم
تا قبلش ایران بودم و از همون حدودا ۱۱یا ۱۲ سالگی کار آموز بودم یه روز که مادرو پدرم داشتن میومدن خوابگاه کارآموزا کع من رو ببینن با ماشین تصادف میکنن و فوت میکنن بعد از اون افسرده شدم حتی میخواستم خود*کشی کنم ولی به این فکر کردم که خب اونا بهم افتخار میکردن که میخوام فردی معروف بشم پس بیخیال خود*کشی شدم بعد از اون دیگه تمرکز روی هیچی نداشتم نه دنس نه اهنگ خوندن
و یه روز دیگه مربی جوش آورد و گفت
÷دنست افتضاحه اهنگ خوندنت افتضاحه اخه کی یه ایرانی که مادر و پدر نداره رو قبول میکنن(اربده)
+ببخشید قول میدم درستش کنم معذرت میخوام (گریه)
÷گمشو بیرون (اربده ی سگییی)
از اون جا زدم بیرون همینجوری راه میرفتم نمیدونم کجا نمیدونم چجوری ولی رسیدم به اون پله ها
حس خوبی بهم میداد و همیشه هر وقت ناراحت میشدم میرفتم اونجا
تا اینکه دیگه به خودم اومدم و تمرکز کردم وبا شما دبیو کردم دیگه بعد از دبیو تا دیشب اونجا نرفته بودم دلیلش اینه 🥲
ات ویو به خودم اومدم دیدم همینجوری اشک داره از گونم میچکه سریع پاکشون کردم و یهو هوسوک سفت بغلم کرد
_اشکال نداره گریه کن گریه کن
بلاخره ۱۳ ساله این رو تو وجودت نگه داشتی 🙃
ات داره اشک میریزه
+جیهوپ یه چیزی (در حال گریه )
_جانم
+م من ... من عاشقتم(گریه )
جیهوپ ویو
با این حرفش بغضی گلوم رو گرفت
اون هم منو دوست داشت
از توی بغلم درش آوردم و لبشو بوسیدم همینجوری که تو بغلم بود خوابمون برد
پارت ۱۶
_ات 🙃
+بله 🙂
_چرا هیچوقت از گذشته حرف نزدی
یا پیش مامان و بابات نرفتی
هر وقتم هم بچه ای رو با مامان و باباش میبینی بغض میکنی ؟؟؟🙃
ات ویو
با این حرف جیهوپ بغض سگی گلوم رو گرفت یکم آب خوردم تا بتونم بغضم رو قورت بدم
(کل حرفای ات با بغضه )
+خب راستش
من از ۱۱ سالگی تو کره زندگی میکنم
تا قبلش ایران بودم و از همون حدودا ۱۱یا ۱۲ سالگی کار آموز بودم یه روز که مادرو پدرم داشتن میومدن خوابگاه کارآموزا کع من رو ببینن با ماشین تصادف میکنن و فوت میکنن بعد از اون افسرده شدم حتی میخواستم خود*کشی کنم ولی به این فکر کردم که خب اونا بهم افتخار میکردن که میخوام فردی معروف بشم پس بیخیال خود*کشی شدم بعد از اون دیگه تمرکز روی هیچی نداشتم نه دنس نه اهنگ خوندن
و یه روز دیگه مربی جوش آورد و گفت
÷دنست افتضاحه اهنگ خوندنت افتضاحه اخه کی یه ایرانی که مادر و پدر نداره رو قبول میکنن(اربده)
+ببخشید قول میدم درستش کنم معذرت میخوام (گریه)
÷گمشو بیرون (اربده ی سگییی)
از اون جا زدم بیرون همینجوری راه میرفتم نمیدونم کجا نمیدونم چجوری ولی رسیدم به اون پله ها
حس خوبی بهم میداد و همیشه هر وقت ناراحت میشدم میرفتم اونجا
تا اینکه دیگه به خودم اومدم و تمرکز کردم وبا شما دبیو کردم دیگه بعد از دبیو تا دیشب اونجا نرفته بودم دلیلش اینه 🥲
ات ویو به خودم اومدم دیدم همینجوری اشک داره از گونم میچکه سریع پاکشون کردم و یهو هوسوک سفت بغلم کرد
_اشکال نداره گریه کن گریه کن
بلاخره ۱۳ ساله این رو تو وجودت نگه داشتی 🙃
ات داره اشک میریزه
+جیهوپ یه چیزی (در حال گریه )
_جانم
+م من ... من عاشقتم(گریه )
جیهوپ ویو
با این حرفش بغضی گلوم رو گرفت
اون هم منو دوست داشت
از توی بغلم درش آوردم و لبشو بوسیدم همینجوری که تو بغلم بود خوابمون برد
۳.۲k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.