my star
کوک : تو کیستی
یارو :دو نا سی
دوهی : نا سی خواهرمممممممممممم کجا بودی یه سر به ما نمیزنی
دوهیون : سلام نا سی
نا سی : سلاممممممممممم بهتتتتتتتت ...... خب شما همون مافیای معروفین
راه افتادم و رفتم
کوک : نمیاین
نا سی : هوی میدونی من کیم من بهترین استاد جهانم
کوک : خب چه کنم ؟ بگم وای شما خیلی معروفین دو نا سی خیر من اینو نمیگم من اهمیتی نمیدم تو کدوم خری هستی
نا سی : چی شما .....
یورا : پرنس سوئد پادشاه کره و منم مادرش ملکه ی سوئد و ملکه ی کره هستم هانا هم پرنسس کره و پرنسس سوئده حرف دیگه ای داری
نا سی : خانوادتن لجبازین
هانا از پست زد تو کمرش
هانا : و قوی یادت رفت اینو بگی
کوک : آفرین الکی افسر پلیس نشدی ....... از دانشگاه چه خبر
هانا : هیچی فردا استاد جدید میادددددددددد هورا
کوک : مامان ساعت چنده
یورا : ساعت ۲ نصف شبه ؟
کوک : خب عفریته خونه ی هانا برو من کار دارم
یورا : عسل مامان بریم
همه : باییییییییییییییییییییی...
رفتم تو ماشینم نشستم و با مکس لونا رفتم
لونا : کوک تلفنت زنگ خورد گفت برای استاد شدن میتونی فردا بری دانشگاه ی @#&@
کوک : آره خب شما دوتا زوج عاشق برید عمارت شرقی منم میرم یکی دیگه عمارت اوکی
از ماشین پیاده شدن و منم رفتم یه عمارت دیگه
صبح روز بعد
ویوی کوک
بیدار شدم نگاه به ساعت کردم شیش رفتم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و بعدش شیر قهوه ی مورد علاقمو خوردم لباسمو عوض کردم ماسک زدمو رفتم دانشگاه و سریع رفتم دفتر مدیر
مدیر سو : او آقای جئون قبول کردین
کوک : کور که نیستی
مدیر سو : خب اینا معلمای کلاسای دیگه هستن دو نا سی و هان چوی هیی
کوک : منم جئون هستم به اسم صدام نکنین اگه اخبار رو دیدین
نا سی: دیداری دوباره جئون
کوک : خفه شو هرزه ....... چه کلاسی هست
مدیر سو : ام کلاس آموزش هنر های رزمی به پلیس ها
کوک : کدوم کلاس ؟
مدیر سو : اینا خیلی لجبازن کلاس A
کوک : آدم میشن
رفتم تو کلاسی که گفت بدون در زدن وارد شدم
ونا :هوی اینجا صاحب داره
هانا : خفه استاد جدیده
وانیا : ببینیم چند ثانیه دووم میاره
کوک : ونا دوست پسرت کجاست ؟
لیتا : اولن کلاس دخترونست دومن تو از کجا میدونی دوست پسر داره
کوک : استاد جدید جئون جونگکوک انتظار داری ندونم
وانیا : او این ثانیه نیست ساله
هانا : داداشیییییییییییییییییییی
کوک : عقب وایسا علاقه ای به این لوس بازیا ندارم خب چقدر بلدین
جیا : باید بریم سالنننننننننننن
کوک : خب برین منم پشت سرتون میام
رفتن تو سالن
کوک : خب
دوهی : چیز زیادی نمیدونیم چون همه ی استادای ما انصراف دادن
کوک : چهل دور بدون توقف دور سالن میدویید هرکس کند شد یا دیگه ندویید چهل دور دیگه هم باید بدوعه
لیتا : اما
کوک : از الان شروع میشه
نا سی: برای روز اول زیادی سخت نمیگیری
کوک : .....
یارو :دو نا سی
دوهی : نا سی خواهرمممممممممممم کجا بودی یه سر به ما نمیزنی
دوهیون : سلام نا سی
نا سی : سلاممممممممممم بهتتتتتتتت ...... خب شما همون مافیای معروفین
راه افتادم و رفتم
کوک : نمیاین
نا سی : هوی میدونی من کیم من بهترین استاد جهانم
کوک : خب چه کنم ؟ بگم وای شما خیلی معروفین دو نا سی خیر من اینو نمیگم من اهمیتی نمیدم تو کدوم خری هستی
نا سی : چی شما .....
یورا : پرنس سوئد پادشاه کره و منم مادرش ملکه ی سوئد و ملکه ی کره هستم هانا هم پرنسس کره و پرنسس سوئده حرف دیگه ای داری
نا سی : خانوادتن لجبازین
هانا از پست زد تو کمرش
هانا : و قوی یادت رفت اینو بگی
کوک : آفرین الکی افسر پلیس نشدی ....... از دانشگاه چه خبر
هانا : هیچی فردا استاد جدید میادددددددددد هورا
کوک : مامان ساعت چنده
یورا : ساعت ۲ نصف شبه ؟
کوک : خب عفریته خونه ی هانا برو من کار دارم
یورا : عسل مامان بریم
همه : باییییییییییییییییییییی...
رفتم تو ماشینم نشستم و با مکس لونا رفتم
لونا : کوک تلفنت زنگ خورد گفت برای استاد شدن میتونی فردا بری دانشگاه ی @#&@
کوک : آره خب شما دوتا زوج عاشق برید عمارت شرقی منم میرم یکی دیگه عمارت اوکی
از ماشین پیاده شدن و منم رفتم یه عمارت دیگه
صبح روز بعد
ویوی کوک
بیدار شدم نگاه به ساعت کردم شیش رفتم یه دوش ۲۰ مینی گرفتم و بعدش شیر قهوه ی مورد علاقمو خوردم لباسمو عوض کردم ماسک زدمو رفتم دانشگاه و سریع رفتم دفتر مدیر
مدیر سو : او آقای جئون قبول کردین
کوک : کور که نیستی
مدیر سو : خب اینا معلمای کلاسای دیگه هستن دو نا سی و هان چوی هیی
کوک : منم جئون هستم به اسم صدام نکنین اگه اخبار رو دیدین
نا سی: دیداری دوباره جئون
کوک : خفه شو هرزه ....... چه کلاسی هست
مدیر سو : ام کلاس آموزش هنر های رزمی به پلیس ها
کوک : کدوم کلاس ؟
مدیر سو : اینا خیلی لجبازن کلاس A
کوک : آدم میشن
رفتم تو کلاسی که گفت بدون در زدن وارد شدم
ونا :هوی اینجا صاحب داره
هانا : خفه استاد جدیده
وانیا : ببینیم چند ثانیه دووم میاره
کوک : ونا دوست پسرت کجاست ؟
لیتا : اولن کلاس دخترونست دومن تو از کجا میدونی دوست پسر داره
کوک : استاد جدید جئون جونگکوک انتظار داری ندونم
وانیا : او این ثانیه نیست ساله
هانا : داداشیییییییییییییییییییی
کوک : عقب وایسا علاقه ای به این لوس بازیا ندارم خب چقدر بلدین
جیا : باید بریم سالنننننننننننن
کوک : خب برین منم پشت سرتون میام
رفتن تو سالن
کوک : خب
دوهی : چیز زیادی نمیدونیم چون همه ی استادای ما انصراف دادن
کوک : چهل دور بدون توقف دور سالن میدویید هرکس کند شد یا دیگه ندویید چهل دور دیگه هم باید بدوعه
لیتا : اما
کوک : از الان شروع میشه
نا سی: برای روز اول زیادی سخت نمیگیری
کوک : .....
۵.۷k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.