my star
Part ²⁴
کوک : باید از تو اجازه بگیرم
مدیر سو : خیلی سخت میگیری
کوک : خوب میکنم
مدیر سو : خب من برم دیگه با لی یورا مصاحبه دارم
کوک : بهش بگو شیرموز گفته که شیرموز سفارش بده
نا سی: بزرگ ترین مافیای جهان شیرموز دوست داره
کوک : همونطور که تو هرشب برای بار ۲۰ تا کا**وم میگیری
نا سی : چ.....چی من بار نمیرم
فیلمی که توی بار بود رو گذاشتم و گوشیمو بهش دادم
نا سی : عوضی احمق
گوشیمو شکوند
کوک : خب چهل دور دوییدید بسته
وانیا : استاد گوشیتون
کوک : خب چه کنم از هرچی توش بوده چهل تا دارم
دوهی : نا سی چته چرا گوشیه استادو شکوندی
نا سی : احمق بزدل متجاوز گر
کوک : سابقه ی من پاکه دو نا سی
نا سی : معلوم نیست چندتا دختر زیرت بودن
کوک : همه ی مافیا ها بد نیستن
هانا افتاد به جونش بعدشم دوهی
نا سی: ولم کنین
کوک : من به چهل تا پرورشگاه کمک کردم و هرسال نزدیک به ۹ میلیارد به سازمان های خیریه میدم دوتا مدرسه تو هر روستایی که هیچی نداشتن ساختم بازم فکر میکنی بدم ؟
نارا : تا جایی که ما شنیدیم خیر
کوک : وقتی میخوای بدویی قدماتو بلند تر کن نارا
کوک : تا زمانی که گفتم ولش نکنین
هانا : شماها برین بوکس کار کنین
سیگارمو روشن کردم و دو پُک ازش گرفتم
وانیا : منم میخوام
یه نخ بهش دادم
کوک : فندک داری
وانیا : آره
نا سی : همه ی این شهرتات پول مادرته
صبر کردم فیتیله بسوزه وقتی داشت تموم میشد روی صورت نا سی خاموش کردم
نا سی : اخخخخخخخخخخخخخخخ سوختم
کوک : شهرت من پول مادرمه ؟
نا سی : آره
همه : نه
نا سی : چی میگین
یورا : من دوسال پیش خودمو بهش نشون دادم ولی هانا میدونست من زندم
هانا : اون هیچی نمیدونست هیچی
کوک : بهتره پولتو حروم نکنی چون قرار نیست زنده بمونی
مکس : سلام من اومدم
کوک : بدش
مکس : وان خیلی قویه ها
کوک : اون تراشه رو بهم بده
تراشه رو ازش گرفتم
کوک : اینو میبینی برای ساختن این یک سال تلاش کردم
نا سی : میخوای چیکار کنی ؟
کوک : زجر کشت کنم
اول یه تیر تو پای چپش زدم
نا سی : آخخخخخخخخخخخخخخ
و بعد تو دست چپش و بخاطر درد زیاد مرد
کوک : عوضی احمق
یورا : خب شیرموز چرا شیرموز میخوای ؟
کوک : چون تو کیمچی میخوای
یورا و کوک : سفارش دادم
مدیر سو : چیکارش کردی نا سی نا سی
کوک : مرد
مدیر سو : بهتر یه هرزه بود
کوک : راحت شدی مگه نه سوآ
مدیر سو : سوآ کیه ؟
کوک : ماسکتو بردار
ماسک تغییر چهرشو برداشت
سوآ : چطوری فهمیدی منم
کوک : خیلی راحت هیچ مردی عطر زنونه نمیزنه راستی تبریک میگم رطبه دوم شدی
سوآ : آره خیلی رو مخ بود کشتمش
شیا: استاد این خیلی سفته تکون نمیخوره
یه مشت زدم بهش
کوک : تکون میخوره که
یورا : مواظب باش
کیسه بوکس با سرعت داشت میومد سمتم
گرفتمش
کوک : مواظب چی باشم
یورا : ....
❤️🍷
کوک : باید از تو اجازه بگیرم
مدیر سو : خیلی سخت میگیری
کوک : خوب میکنم
مدیر سو : خب من برم دیگه با لی یورا مصاحبه دارم
کوک : بهش بگو شیرموز گفته که شیرموز سفارش بده
نا سی: بزرگ ترین مافیای جهان شیرموز دوست داره
کوک : همونطور که تو هرشب برای بار ۲۰ تا کا**وم میگیری
نا سی : چ.....چی من بار نمیرم
فیلمی که توی بار بود رو گذاشتم و گوشیمو بهش دادم
نا سی : عوضی احمق
گوشیمو شکوند
کوک : خب چهل دور دوییدید بسته
وانیا : استاد گوشیتون
کوک : خب چه کنم از هرچی توش بوده چهل تا دارم
دوهی : نا سی چته چرا گوشیه استادو شکوندی
نا سی : احمق بزدل متجاوز گر
کوک : سابقه ی من پاکه دو نا سی
نا سی : معلوم نیست چندتا دختر زیرت بودن
کوک : همه ی مافیا ها بد نیستن
هانا افتاد به جونش بعدشم دوهی
نا سی: ولم کنین
کوک : من به چهل تا پرورشگاه کمک کردم و هرسال نزدیک به ۹ میلیارد به سازمان های خیریه میدم دوتا مدرسه تو هر روستایی که هیچی نداشتن ساختم بازم فکر میکنی بدم ؟
نارا : تا جایی که ما شنیدیم خیر
کوک : وقتی میخوای بدویی قدماتو بلند تر کن نارا
کوک : تا زمانی که گفتم ولش نکنین
هانا : شماها برین بوکس کار کنین
سیگارمو روشن کردم و دو پُک ازش گرفتم
وانیا : منم میخوام
یه نخ بهش دادم
کوک : فندک داری
وانیا : آره
نا سی : همه ی این شهرتات پول مادرته
صبر کردم فیتیله بسوزه وقتی داشت تموم میشد روی صورت نا سی خاموش کردم
نا سی : اخخخخخخخخخخخخخخخ سوختم
کوک : شهرت من پول مادرمه ؟
نا سی : آره
همه : نه
نا سی : چی میگین
یورا : من دوسال پیش خودمو بهش نشون دادم ولی هانا میدونست من زندم
هانا : اون هیچی نمیدونست هیچی
کوک : بهتره پولتو حروم نکنی چون قرار نیست زنده بمونی
مکس : سلام من اومدم
کوک : بدش
مکس : وان خیلی قویه ها
کوک : اون تراشه رو بهم بده
تراشه رو ازش گرفتم
کوک : اینو میبینی برای ساختن این یک سال تلاش کردم
نا سی : میخوای چیکار کنی ؟
کوک : زجر کشت کنم
اول یه تیر تو پای چپش زدم
نا سی : آخخخخخخخخخخخخخخ
و بعد تو دست چپش و بخاطر درد زیاد مرد
کوک : عوضی احمق
یورا : خب شیرموز چرا شیرموز میخوای ؟
کوک : چون تو کیمچی میخوای
یورا و کوک : سفارش دادم
مدیر سو : چیکارش کردی نا سی نا سی
کوک : مرد
مدیر سو : بهتر یه هرزه بود
کوک : راحت شدی مگه نه سوآ
مدیر سو : سوآ کیه ؟
کوک : ماسکتو بردار
ماسک تغییر چهرشو برداشت
سوآ : چطوری فهمیدی منم
کوک : خیلی راحت هیچ مردی عطر زنونه نمیزنه راستی تبریک میگم رطبه دوم شدی
سوآ : آره خیلی رو مخ بود کشتمش
شیا: استاد این خیلی سفته تکون نمیخوره
یه مشت زدم بهش
کوک : تکون میخوره که
یورا : مواظب باش
کیسه بوکس با سرعت داشت میومد سمتم
گرفتمش
کوک : مواظب چی باشم
یورا : ....
❤️🍷
۴.۵k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.