beautiful vampire ♥️ 🍷
beautiful vampire ♥️ 🍷
انچه گذشت
پس رفتم.....
part ³
ات ویو
پس رفتم خونه و لب تاب رو روشن کردم یکم توی اینترنت (منظورم همون اینستاگرام خودمونه) گشتن که شاید حسابی داشته باشه
نمیدونم چرا انقدر نسبت بهش کنجکاوم اخه خیلی ادم عجیبیه میخوام بدونم چه جور ادمیه ولی چیزی پیدا نکردم هوووف اخه مکه میشه هیچ حسابی به اسمش ثبت نیست
نا امید شدم ولی کن یکم استراحت میکنم بابا بیخیال
(۳روز بعد)
کوک ویو
این چند روز هوا افتابی بود نمیشد رفت بیرون ولی امروز بارونه پس لباسام رو پوشیدم و رفتم دانشگاه
رفتن داخل کلاسم و سر جام نشستن یکم بعد همون دختره فک کنم اسمش ات بود اومد نشست و شروع کرد سوال پرسیدن
+عه سلام
_سلام 😊
(ایموجی ها نشونه حالت صورتون هست)
+چند روز نبودی
_اره مسافرت رفته بودم
+اها..باشه .......میخواستم بابت اون روز ازت تشکر کنم
_خواهش میکنم کاری نکردم
(ات یهو تو چشم هاش زل میزنه که متوجه تغییر میشه)
+ر..ن..گ...رنگ ...چشم هات ....چرا با روز اول فرق میکنه؟
_چی چشم هام؟(دست پاچه)
+ا....اره؟
_اها اون رو میگی ؟(لبخند ضایع)
+هوم؟
_من با لباس هایی که میپوشم بعضی وقت ها رنگش عوض میشه(وِی سعی در ماس مالی)
+واقعا؟
_ا..اره
+اها چه جالب
(کوک تو دلش)هووف نزدیک بودا معلومه خیلی دختره تیزیه باید بیشتر مواظب باشم
استاد اومد و شروع کرد درس دادن ولی من اصلا توجه ای به درس نمیکردم و فقط طبق تمرین هایی که تو خونه کرده بودم برای اینکه طبیعی رفتار کنم و خودمو کنترل کنم داشتم عمل میکردم و فکر کنم داره جواب میده
زنگ خورد داشتم میرفتم سمت ماشینم که ..........
هییی هییی هییی خودم میدونم مرض دارم 😁😁😁
انچه گذشت
پس رفتم.....
part ³
ات ویو
پس رفتم خونه و لب تاب رو روشن کردم یکم توی اینترنت (منظورم همون اینستاگرام خودمونه) گشتن که شاید حسابی داشته باشه
نمیدونم چرا انقدر نسبت بهش کنجکاوم اخه خیلی ادم عجیبیه میخوام بدونم چه جور ادمیه ولی چیزی پیدا نکردم هوووف اخه مکه میشه هیچ حسابی به اسمش ثبت نیست
نا امید شدم ولی کن یکم استراحت میکنم بابا بیخیال
(۳روز بعد)
کوک ویو
این چند روز هوا افتابی بود نمیشد رفت بیرون ولی امروز بارونه پس لباسام رو پوشیدم و رفتم دانشگاه
رفتن داخل کلاسم و سر جام نشستن یکم بعد همون دختره فک کنم اسمش ات بود اومد نشست و شروع کرد سوال پرسیدن
+عه سلام
_سلام 😊
(ایموجی ها نشونه حالت صورتون هست)
+چند روز نبودی
_اره مسافرت رفته بودم
+اها..باشه .......میخواستم بابت اون روز ازت تشکر کنم
_خواهش میکنم کاری نکردم
(ات یهو تو چشم هاش زل میزنه که متوجه تغییر میشه)
+ر..ن..گ...رنگ ...چشم هات ....چرا با روز اول فرق میکنه؟
_چی چشم هام؟(دست پاچه)
+ا....اره؟
_اها اون رو میگی ؟(لبخند ضایع)
+هوم؟
_من با لباس هایی که میپوشم بعضی وقت ها رنگش عوض میشه(وِی سعی در ماس مالی)
+واقعا؟
_ا..اره
+اها چه جالب
(کوک تو دلش)هووف نزدیک بودا معلومه خیلی دختره تیزیه باید بیشتر مواظب باشم
استاد اومد و شروع کرد درس دادن ولی من اصلا توجه ای به درس نمیکردم و فقط طبق تمرین هایی که تو خونه کرده بودم برای اینکه طبیعی رفتار کنم و خودمو کنترل کنم داشتم عمل میکردم و فکر کنم داره جواب میده
زنگ خورد داشتم میرفتم سمت ماشینم که ..........
هییی هییی هییی خودم میدونم مرض دارم 😁😁😁
۳.۶k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.