چند پارتی تهیونگ پارت 2
عزیزم من دیگه واقعا دارم میترسم..ببین میدونم اشتباه کردم ولی توام میدونی من تحمل دوری و بی محلیت رو ندارم....باشه آشتی نکن ولی لطفا با نادیده گرفتنم مجازاتم نکن
لطفا
....
عزیزم الان دقیقا یه ماه از نبودت میگذره این خونه بدونتو برای من مثل زندانه ولی مطمئنم برمیگری
تا زمانی که برگردی دیگه بهت پیام نمیدم ولی برگشتی لطفا بهم زنگ بزن...عاشقتم
.........
عزیزم غذایی که برات گذاشتم توی یخچال خراب شده ولی فدای سرت
خواستم بگم ببخشید که توی این مدت مزاحت شدم ، اذیتت کردم ، ناراحتت کردم و سرت داد زدم
ولی دیگه توان ادامه دادن ندارم واسه همین میرم ...میرم یه جایی که دیگه مجبور نباشی برای ندیدنم انقدر دور بشی و خودت رو اذیت کنی این دفعه دیگه واقعا میرم
امیدوارم بتونی دختری رو پیدا کنی که بیشتر از من عاشقت باشه البته بعید میدونم کسی بتونه اون جوری که من عاشقت بودم عاشقت باشه..این حرف رو نزدم گه ناراحتت کنم فقط خواستم بفهمی چقدر دوست دارم
امیدوارم مثل من دیوونه نباشه اذیتت نکنه ناراحتت نکنه
امیدوارم بتونی بعد من همون جوری که میخواستی همیشه زندگی کنی و یه زندگی شاد و آروم و پر از خوشبتی کنار کسی که دوست داره داشته باشی
کسی که صادقانه دوست داشت دارد و خواهد داشت .
خداحافظ
تهیونگ با خوندن پیام میترسه و میره خونه ولی کسی خونه نیست بعدش زنگ میزنه به یکی از دوستای صمیمی ا.ت
تهیونگ : سلام لارا خوبی ؟ از ا.ت خبر نداری ؟
دوست ا.ت شروع به گریه کرد و گفت : باهاش چیکار کردی ؟ چجوری ازش خبر نداری ؟ چطوری نمیدونی ا.ت بخاطر اینکه فکر کرد برای همیشه ترکش کردی خودش رو کشت ؟
تهیونگ با شنیدن حرفای دختر گوشی از دستش روی زمین افتاد و چشماش به سرعت نور پر از اشک شد و سریع خودش رو جمع و جور کرد و زمزمه وار با خودش تکرار کرد : نه ... نه اون نمیتونه منو اینطوری تنها بزاره بره
گوشیش رو از رو زمین برداشت به سرعت اینترنت رو باز کرد و خبر خودکشی عشقش رو از یک ساختمون ده طبقه خوند ...
#تهیونگ #جونگ_کوک #اسکیز #هیونجین #فلیکس #چان #چانگبین #لینو #هان #سونگمین #جونگین #بلک_پینک #جنی #لیسا #رزی #جیسو #جنلیسا
#بی_تی_اس
لطفا
....
عزیزم الان دقیقا یه ماه از نبودت میگذره این خونه بدونتو برای من مثل زندانه ولی مطمئنم برمیگری
تا زمانی که برگردی دیگه بهت پیام نمیدم ولی برگشتی لطفا بهم زنگ بزن...عاشقتم
.........
عزیزم غذایی که برات گذاشتم توی یخچال خراب شده ولی فدای سرت
خواستم بگم ببخشید که توی این مدت مزاحت شدم ، اذیتت کردم ، ناراحتت کردم و سرت داد زدم
ولی دیگه توان ادامه دادن ندارم واسه همین میرم ...میرم یه جایی که دیگه مجبور نباشی برای ندیدنم انقدر دور بشی و خودت رو اذیت کنی این دفعه دیگه واقعا میرم
امیدوارم بتونی دختری رو پیدا کنی که بیشتر از من عاشقت باشه البته بعید میدونم کسی بتونه اون جوری که من عاشقت بودم عاشقت باشه..این حرف رو نزدم گه ناراحتت کنم فقط خواستم بفهمی چقدر دوست دارم
امیدوارم مثل من دیوونه نباشه اذیتت نکنه ناراحتت نکنه
امیدوارم بتونی بعد من همون جوری که میخواستی همیشه زندگی کنی و یه زندگی شاد و آروم و پر از خوشبتی کنار کسی که دوست داره داشته باشی
کسی که صادقانه دوست داشت دارد و خواهد داشت .
خداحافظ
تهیونگ با خوندن پیام میترسه و میره خونه ولی کسی خونه نیست بعدش زنگ میزنه به یکی از دوستای صمیمی ا.ت
تهیونگ : سلام لارا خوبی ؟ از ا.ت خبر نداری ؟
دوست ا.ت شروع به گریه کرد و گفت : باهاش چیکار کردی ؟ چجوری ازش خبر نداری ؟ چطوری نمیدونی ا.ت بخاطر اینکه فکر کرد برای همیشه ترکش کردی خودش رو کشت ؟
تهیونگ با شنیدن حرفای دختر گوشی از دستش روی زمین افتاد و چشماش به سرعت نور پر از اشک شد و سریع خودش رو جمع و جور کرد و زمزمه وار با خودش تکرار کرد : نه ... نه اون نمیتونه منو اینطوری تنها بزاره بره
گوشیش رو از رو زمین برداشت به سرعت اینترنت رو باز کرد و خبر خودکشی عشقش رو از یک ساختمون ده طبقه خوند ...
#تهیونگ #جونگ_کوک #اسکیز #هیونجین #فلیکس #چان #چانگبین #لینو #هان #سونگمین #جونگین #بلک_پینک #جنی #لیسا #رزی #جیسو #جنلیسا
#بی_تی_اس
۳.۸k
۰۴ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.