پارت 1
#پارت_1
#Revenge_should_be_sweet
(توجه : زمان داستان برای حال هستش )
مین جو
و اینم از 499 روز زندگی ....499 روز زندگی برای یه انتقام مزخرف
مین جو : هی خداهایی که در عوض انتقام منو فرشته مرگ کردی کو؟ کجاست اوون انتتقامت اخههههههه.....
( یه زن خوشگل جلوش ظاهر میشه )
مین جو : ترسیدم اینو
اینو: یه روز دیگه هم صبر فردا موکی رو میبنی
مین جو : من 500 سال فرشته بودم خیر سرم بسه دیگه هرچی برای این خدایان کار کردم
اینو: خداهام خوشحال نیست از وجود تو ،ناراحتی؟ میتونی بری
مین جو: حالا فردا هم منتظر میمونم اگه نشد که اون موهای دم خریوتو میکنم
اینو:اولا دم خری نهو دم اسبی دوما داری منت میزاری سرم ؟ من بهت لطف کردمو تورو فرشته کردم، یادت نمیاد چقدر منتمو کشیدی تا بزارم ؟ میخوای اون فیلم خوشگل 500 سال پیشتو نمایان کنم
مین جو : نه من غلط کردم ولش کن اصلا بیا فراموش کنیم نظرت چیه ؟ خدایی مثل توباید بره استراحت کنه یا نه؟
اینو : انقدر زبون نریز برای تنبیه امروز برو جون یه ادم پیرو بگیر که دلش نمیخواد بمیره ؟
مین جو : چرا انقدر به من سخت میگیری؟ اون دفعه رو یادت نیست ؟ ادم پولداره.....
(فلش بک به زمانی که میخواست جون اون ادم پولداره رو بگیره )
مین جو : سلام من اوه مین جو فرشته مرگ شما هستم و مسولیت من گرفتن جون شماست لطفا همراه من بیاید من هدایتتون میکنم
اون مرتیکه: ببین من هنوز خیلی جونم بزار یکم دیگه زندگی کنم ... اصلا اصلا چقدر پول میخوای تا ولم کنی ؟
مین جو : شما 93 ساله که عمر کردید اقای شین لطفا همراه من به دنیای پس از مرگ بیاید ....
اون مرتیکه: من نمیام چجوری میخوای منو ببری مثلا؟( میره رو تختش میشینه)
مین جو : اقای شین من از شما درخوا.....
( میره سمت مین جو و پاشو گاز میگره وبعد در میره)
مین جو : مرتیکه ا.........توی........و......(سانسور)
(فلش بک به حال)
مین جو : اخرشم خودت اومدی با یه قصر طلا رازیش کردی ببریش
اینو : اره یادمه تهش خواهر بزگم یه قصر طلا وسط اتیش بهش داد و توهم ده روز پات کبود بود( میخنده)
مین جو : عمرنو عبدا من اون پیر مردو نمیبرم
اینو : پس توهم موکی رو نمیبینی
مین جو : اه تو خستم کردی یه انتقام سادس چرا انقدر سختش میکنی؟
اینو : کله پوک .... وقتی جون اون مرده رو میگیری به انتقامت میرسی
مین جو: با اینکه نفهمیدم چی گفتی ولی باشه قبول میکنم
#Revenge_should_be_sweet
(توجه : زمان داستان برای حال هستش )
مین جو
و اینم از 499 روز زندگی ....499 روز زندگی برای یه انتقام مزخرف
مین جو : هی خداهایی که در عوض انتقام منو فرشته مرگ کردی کو؟ کجاست اوون انتتقامت اخههههههه.....
( یه زن خوشگل جلوش ظاهر میشه )
مین جو : ترسیدم اینو
اینو: یه روز دیگه هم صبر فردا موکی رو میبنی
مین جو : من 500 سال فرشته بودم خیر سرم بسه دیگه هرچی برای این خدایان کار کردم
اینو: خداهام خوشحال نیست از وجود تو ،ناراحتی؟ میتونی بری
مین جو: حالا فردا هم منتظر میمونم اگه نشد که اون موهای دم خریوتو میکنم
اینو:اولا دم خری نهو دم اسبی دوما داری منت میزاری سرم ؟ من بهت لطف کردمو تورو فرشته کردم، یادت نمیاد چقدر منتمو کشیدی تا بزارم ؟ میخوای اون فیلم خوشگل 500 سال پیشتو نمایان کنم
مین جو : نه من غلط کردم ولش کن اصلا بیا فراموش کنیم نظرت چیه ؟ خدایی مثل توباید بره استراحت کنه یا نه؟
اینو : انقدر زبون نریز برای تنبیه امروز برو جون یه ادم پیرو بگیر که دلش نمیخواد بمیره ؟
مین جو : چرا انقدر به من سخت میگیری؟ اون دفعه رو یادت نیست ؟ ادم پولداره.....
(فلش بک به زمانی که میخواست جون اون ادم پولداره رو بگیره )
مین جو : سلام من اوه مین جو فرشته مرگ شما هستم و مسولیت من گرفتن جون شماست لطفا همراه من بیاید من هدایتتون میکنم
اون مرتیکه: ببین من هنوز خیلی جونم بزار یکم دیگه زندگی کنم ... اصلا اصلا چقدر پول میخوای تا ولم کنی ؟
مین جو : شما 93 ساله که عمر کردید اقای شین لطفا همراه من به دنیای پس از مرگ بیاید ....
اون مرتیکه: من نمیام چجوری میخوای منو ببری مثلا؟( میره رو تختش میشینه)
مین جو : اقای شین من از شما درخوا.....
( میره سمت مین جو و پاشو گاز میگره وبعد در میره)
مین جو : مرتیکه ا.........توی........و......(سانسور)
(فلش بک به حال)
مین جو : اخرشم خودت اومدی با یه قصر طلا رازیش کردی ببریش
اینو : اره یادمه تهش خواهر بزگم یه قصر طلا وسط اتیش بهش داد و توهم ده روز پات کبود بود( میخنده)
مین جو : عمرنو عبدا من اون پیر مردو نمیبرم
اینو : پس توهم موکی رو نمیبینی
مین جو : اه تو خستم کردی یه انتقام سادس چرا انقدر سختش میکنی؟
اینو : کله پوک .... وقتی جون اون مرده رو میگیری به انتقامت میرسی
مین جو: با اینکه نفهمیدم چی گفتی ولی باشه قبول میکنم
۳۵.۶k
۰۱ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.