گیسو کمندPartکامنت پلیز
#گیسو کمندPart:53کامنت پلیز🙏
کنار زدو وارد اتاقش شد چن لحضه اونجا مثل مجسمه ها ایستاده بودم و بخودم امدم بسمت اتاقم فرار کردم و و خودمو انداختم رو تخت وایی خدایا هنوزم قلبم بدجوری میزنه
گردنبندی ک تو گردنم بود نبود هییی این یعنی مرگ مثل سیخ تو جام نشستم اگه اگه علیسان اون گردنبندو پیدا کنه اون عکسا
زود پا شدم از بین این تیکه شیشه ها گذشتم رفتم دم در اتاقش نبود اه کجا افتاده
سالنو گشتم در بیرونیم قفل بود
برگشتم بسمت اتاق خودش جلوش وایسادم الان چجوری برم توش
صدامو صاف کردم دستامو ک عرق کرده بودو خیلی محکم بهم گره زدم و صدامو صاف کردم و دو تقه ب در زدم
صدایی نیومد
دوباره زدم
-بیا داخل
با گام های محکم دستگیررو کشیدم و وارد شدم
اب دهنمو قورت دادم رو تختش نشسته بود با بالا برهنه و ی شلوارک چشامو دزدیدم بیحیا اما بازو ها عضلاتی داشت ادم ازش میترسید
موهاشو ی عقب فرستادو گفت ؛ امری داشتی
-هان؟!..من اوهوم یعنی بله چیزه امدم در مورد اینکه برم صحبت کنم اینو دیگه از کجام در اوردم
خب نمیتونستم همینطوری بگم گردنبندمو ندیدین میگفت چرا گردنبندتو من باید ببینم
کجا میتونم پیداش کنم
بسمت مبل کناریش اشاره کرد با اکراه بسمت مبل رفتم و خودشو رو تخت نشست معذب بودم
ک لخت بود اما نگاش که نمیکردم لب بازکرد _خب .
کنار زدو وارد اتاقش شد چن لحضه اونجا مثل مجسمه ها ایستاده بودم و بخودم امدم بسمت اتاقم فرار کردم و و خودمو انداختم رو تخت وایی خدایا هنوزم قلبم بدجوری میزنه
گردنبندی ک تو گردنم بود نبود هییی این یعنی مرگ مثل سیخ تو جام نشستم اگه اگه علیسان اون گردنبندو پیدا کنه اون عکسا
زود پا شدم از بین این تیکه شیشه ها گذشتم رفتم دم در اتاقش نبود اه کجا افتاده
سالنو گشتم در بیرونیم قفل بود
برگشتم بسمت اتاق خودش جلوش وایسادم الان چجوری برم توش
صدامو صاف کردم دستامو ک عرق کرده بودو خیلی محکم بهم گره زدم و صدامو صاف کردم و دو تقه ب در زدم
صدایی نیومد
دوباره زدم
-بیا داخل
با گام های محکم دستگیررو کشیدم و وارد شدم
اب دهنمو قورت دادم رو تختش نشسته بود با بالا برهنه و ی شلوارک چشامو دزدیدم بیحیا اما بازو ها عضلاتی داشت ادم ازش میترسید
موهاشو ی عقب فرستادو گفت ؛ امری داشتی
-هان؟!..من اوهوم یعنی بله چیزه امدم در مورد اینکه برم صحبت کنم اینو دیگه از کجام در اوردم
خب نمیتونستم همینطوری بگم گردنبندمو ندیدین میگفت چرا گردنبندتو من باید ببینم
کجا میتونم پیداش کنم
بسمت مبل کناریش اشاره کرد با اکراه بسمت مبل رفتم و خودشو رو تخت نشست معذب بودم
ک لخت بود اما نگاش که نمیکردم لب بازکرد _خب .
- ۴.۴k
- ۱۱ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط