پارت چهارم
پارت چهارم
ا.ت چیزی نگفت
شاید حق با جونگکوک بود برای اینکه بتونه از شر اذیت و آزارای باباش راحت باشه
ولی اگه جیمین باهاش همون کارو می کرد چی؟
.....
مهمونا رسیدن
پدر ا.ت محترمانه با پدر و مادر جیمین و خوده جیمین سلام کرد
جیمین که خبر نداشت قراره با چه دختری ازدواج کنه از دیدن جونگکوک و دختر ریز نقشی که سر به زیر وایساده بود شوکه شد!
یعنی قرار بود با خواهر جونگکوک ازدواج کنه؟؟
-من از اینجا میرم!
جیمین رو برگردوند خواست از در اتاق خارج بشه که پدرش بازوی اونو گرفت
×کجا میری با این عجله پسر؟
-از من میخوایین با خواهر جونگکوک ازدواج کنم؟؟ اون مثه خواهرِ خودمه!
×نگران نباش جیمین اون راضیه بعدم با اعتماد تر و بهتر از این دختر که نیستش
-من ترجیح میدم ازدواج نکنم!
×جیمین! لطفا!
جیمین با دودلی به پدرش و بعد به اون دختر نگاه کرد
هنوزم سرش پائین بود
-باشه...
پدر و مادر جیمین لبخند زدن
جونگکوک هم لبخند خرگوشی ای زد که دندون های سفیدش نمایان شد
.....
جیمین و ا.ت توی اتاق نشسته بودن
خنده دار بود
جیمین حتی نمی دونست اسم اون دختر چیه!
-من پارک جیمینم اسم تو چیه؟
-ا.ت....جئون ا.ت
-من و برادرت با هم رفیقیم واسه همین بهت اعتماد دارم ولی فک نکن من خودم اومدم باهات ازدواج کنم پدر و مادرم مجبورم کردن اونم به خاطر اینکه دوسشون دارم و نمی خوام ناراحتشون کنم بعدا تو یه فرصت مناسب طلاق میگیریم اوکی؟!
ا.ت سر تکون داد
چه سرنوشتی با ازدواج با پارک جیمین به همراهش بود؟
به نظرتون جیمینم قراره مثه بابای ا.ت باشه؟
ا.ت چیزی نگفت
شاید حق با جونگکوک بود برای اینکه بتونه از شر اذیت و آزارای باباش راحت باشه
ولی اگه جیمین باهاش همون کارو می کرد چی؟
.....
مهمونا رسیدن
پدر ا.ت محترمانه با پدر و مادر جیمین و خوده جیمین سلام کرد
جیمین که خبر نداشت قراره با چه دختری ازدواج کنه از دیدن جونگکوک و دختر ریز نقشی که سر به زیر وایساده بود شوکه شد!
یعنی قرار بود با خواهر جونگکوک ازدواج کنه؟؟
-من از اینجا میرم!
جیمین رو برگردوند خواست از در اتاق خارج بشه که پدرش بازوی اونو گرفت
×کجا میری با این عجله پسر؟
-از من میخوایین با خواهر جونگکوک ازدواج کنم؟؟ اون مثه خواهرِ خودمه!
×نگران نباش جیمین اون راضیه بعدم با اعتماد تر و بهتر از این دختر که نیستش
-من ترجیح میدم ازدواج نکنم!
×جیمین! لطفا!
جیمین با دودلی به پدرش و بعد به اون دختر نگاه کرد
هنوزم سرش پائین بود
-باشه...
پدر و مادر جیمین لبخند زدن
جونگکوک هم لبخند خرگوشی ای زد که دندون های سفیدش نمایان شد
.....
جیمین و ا.ت توی اتاق نشسته بودن
خنده دار بود
جیمین حتی نمی دونست اسم اون دختر چیه!
-من پارک جیمینم اسم تو چیه؟
-ا.ت....جئون ا.ت
-من و برادرت با هم رفیقیم واسه همین بهت اعتماد دارم ولی فک نکن من خودم اومدم باهات ازدواج کنم پدر و مادرم مجبورم کردن اونم به خاطر اینکه دوسشون دارم و نمی خوام ناراحتشون کنم بعدا تو یه فرصت مناسب طلاق میگیریم اوکی؟!
ا.ت سر تکون داد
چه سرنوشتی با ازدواج با پارک جیمین به همراهش بود؟
به نظرتون جیمینم قراره مثه بابای ا.ت باشه؟
۷۰.۴k
۱۲ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.