برگردنگذار دیر شوددل است دیگرشاید دیدی خسته شد از انتظار کشیدندست کشید از همه چیزدیر نیاآنقدر دیر نیا که مانند «شهریار» مجبور بشوم بگویم:"آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا..."