★وقتی باهم زندگی میکنن...
#بلک_پینک
#استری_کیدز
( اتاق تمرین ، لینو ، لیسا و فلیکس )
لیسا : لینویااا ، بهت گفت پات رو نبر عقب ( کلافه )
لینو : اینجوری قشنگ تر میشه ( کلافه )
لیسا : فقط دنس رو درست برو لازم نیست برای قشنگ شدنش حرکات اضافی بری ( عصبی )
لینو : برای اینکه یکم دنس از افتضاحی در بیاد باید هم حرکات اضافی برم ( ریلکس )
لیسا : هی ، مواظب حرف زدنت باش ، این دنس رو من طراحی کردم ( عصبی )
لینو : دقیقا بخاطر همین افتضاحه ( عصبی )
فلیکس : هی بچه ها یک دنس انقدر هم مهم نیست که انقدر زیاده روی کنید ( لبخند استرسی )
لیسا و لینو : به تو ربطی نداره ( همزمان عصبی روبه فلیکس )
این داستان ادامه دارد ...
( آشپزخونه ، چان ، جیسو و هیونجین )
جیسو : هوففف ، صد بار به اون دختر گفتم انقدر توی دنس جدی برخورد نکن ، کو گوش شنوا ( تاسف )
چان : من که بهش گفتم بحث با لیسا فایده ای نداره ، آخرین باری که با لیسا درباره دنس بحث کردم تا یک ماه بلاکم کرد ( تاسف )
جیسو و چان : هوففف ( تاسف )
هیونجین همینطور که ظرف پففیل رو روی میز ، جلوی جیسو و چان میگذاشت لب زد :
هیون : غصه نقولین پففیل بقولین ( ریلکس )
چان : هیونجین ، چرا نمیری بحثشون رو تموم کنی ، خیر سرت عضو دنس راچایی ( تاسف رو به هیون )
هیون : هیونگ ، چرا چسفیلت رو کوفت نمیکنی ؟( لبخند تمسخر )
چان : میبینی بچه های این دوره زمونه چه بی ادب شدن ( تاسف رو به جیسو )
جیسو : والا ( تاسف )
این داستان ادامه دارد ...
( حمام ، رزی )
زیر دوش بود و با صدای بلند برای خودش آواز میخوند . یهو برق ها خاموش شدن و صدای خنده ی وحشتناکی توی حمام اکو شد .
رزی : ( جییییییییییغغغغغغ )
بعد از چند بار جیغ زدن نشست روی زمین که بغضش ترکید و به گریه افتاد .
رزی : ککککمممممککککک ( داد و گریه )
بعد چند دقیقه دوباره برق ها روشن شدن و همه چیز به حالت عادی خودش برگشت . رزی سریع لباس پوشید و از حموم رفت بیرون .
وارد اتاق جنی شد که با جنی و سونگمینی مواجه شد که از خنده روی زمین ریسه میرفتن .
رزی : هی شما دوتا چتونه ؟
جنی بریده بریده و بین خنده هاش پاسخ داد :
جنی : وایییی .... دختر ..... جیغ هات ( خنده شدید )
رزی : جیغ هام چ.... کار شما دوتا بوووود ( جیغ )
جنی و سونگمین همینطور که میخندیدند بدو بدو از در دیگه ی اتاق خارج شدن ، رزی هم دنپایی جنی رو برداشت و داد و بیداد کنان دنبالشون راه افتاد .
رزی : وایسین ببینننننمتعخنلت۵همم۶ت ( داد )
رزی : مگه دستم بهتون نننرسهههههه
جیسو ، چان و هیون هم که شاهد بازی موش و گربه ایشون بودن به حرف اومدن .
جیسو : من چند بار به جنی کفتم سر به سر این دختر نذاره ، کو گوش شنوا ( با تاسف در حال تخمه شکستن )
چان : کیم سونگمین ، اون نره خر نه که آدم بود ، آدم ترم شد ( با تاسف در حال تخمه شکستن )
هیون : آفرین نونا ، تو میتونی بگیریشون ، فایتینگ ( ریلکس در حال تخمه شکستن )
هیون : کیم سونگمین ، نونا ، میتونین فرار کنین ، فایتینگ ( ریلکس در حال تخمه شکستن )
( پذیرایی طبقه دوم ، چانگبین ، هان و آی ان )
چانگبین : میتونیم به جای هات بنویسیم داگ
هات : نه اونجوری خوب نمیشه
آی ان حوصلش سر رفته بود برای همین هی به پر و پای چانگبین و هان میپیچید .
چانگبین : آی انی ، میشه بری برامون آب بیاری ؟
آی ان : از یک ساعت پیش ۳ بار گفتی برم آب بیارم ( پوکر )
هان : ماهم آدمیم تشنمون میشه ملعون
آی ان : باشه بابااا
جونگین با ماسک روی صورتش آروم آروم رفت پایین ، و از توی آشپزخونه دوتا لیوان آب کرد و خواست بره که ...
جونگین : نههههه ( داد )
سونگمین به آی ان برخورد کرد که باعث شد ماسک آی ان بیوفته روی زمین ، یک لیوان بخوره به پنجره آشپزخونه و لیوان دیگه ...
هیون : ( جیغغغغ )
هیون سریع از جاش بلند شد که لیوان دیگه خورد روی صندلیش و شکست و آبش ریخت روی جیسو ، چان و هیون .
از اون طرف جنی و رزی هم به سونگمین و آی ان برخورد کردن و هر سه تاشون افتادن روی میز جلوی جیسو و چان و همشون با پففیل ها و تخمه ها افتادن روی زمین .
همون موقع لیسا ، لینو و فلیکس دویدن اومدن اونجا که پای لینو رفت روی ماسک آی ان که باعث افتادن هر سه تاشون شد ، ماسک آی ان هم پرت شد روی صورت چان .
هان و چانگبین هم مثل جنگ زده ها اومدن پایین .
جیسو : ای خدا از دست بچه های این دوره زمونه
با حرف جیسو همه شروع کردن به خندیدن .
___
میدونم زیاد خوب نشد ولی خب 🙏🏻😔
#استری_کیدز
( اتاق تمرین ، لینو ، لیسا و فلیکس )
لیسا : لینویااا ، بهت گفت پات رو نبر عقب ( کلافه )
لینو : اینجوری قشنگ تر میشه ( کلافه )
لیسا : فقط دنس رو درست برو لازم نیست برای قشنگ شدنش حرکات اضافی بری ( عصبی )
لینو : برای اینکه یکم دنس از افتضاحی در بیاد باید هم حرکات اضافی برم ( ریلکس )
لیسا : هی ، مواظب حرف زدنت باش ، این دنس رو من طراحی کردم ( عصبی )
لینو : دقیقا بخاطر همین افتضاحه ( عصبی )
فلیکس : هی بچه ها یک دنس انقدر هم مهم نیست که انقدر زیاده روی کنید ( لبخند استرسی )
لیسا و لینو : به تو ربطی نداره ( همزمان عصبی روبه فلیکس )
این داستان ادامه دارد ...
( آشپزخونه ، چان ، جیسو و هیونجین )
جیسو : هوففف ، صد بار به اون دختر گفتم انقدر توی دنس جدی برخورد نکن ، کو گوش شنوا ( تاسف )
چان : من که بهش گفتم بحث با لیسا فایده ای نداره ، آخرین باری که با لیسا درباره دنس بحث کردم تا یک ماه بلاکم کرد ( تاسف )
جیسو و چان : هوففف ( تاسف )
هیونجین همینطور که ظرف پففیل رو روی میز ، جلوی جیسو و چان میگذاشت لب زد :
هیون : غصه نقولین پففیل بقولین ( ریلکس )
چان : هیونجین ، چرا نمیری بحثشون رو تموم کنی ، خیر سرت عضو دنس راچایی ( تاسف رو به هیون )
هیون : هیونگ ، چرا چسفیلت رو کوفت نمیکنی ؟( لبخند تمسخر )
چان : میبینی بچه های این دوره زمونه چه بی ادب شدن ( تاسف رو به جیسو )
جیسو : والا ( تاسف )
این داستان ادامه دارد ...
( حمام ، رزی )
زیر دوش بود و با صدای بلند برای خودش آواز میخوند . یهو برق ها خاموش شدن و صدای خنده ی وحشتناکی توی حمام اکو شد .
رزی : ( جییییییییییغغغغغغ )
بعد از چند بار جیغ زدن نشست روی زمین که بغضش ترکید و به گریه افتاد .
رزی : ککککمممممککککک ( داد و گریه )
بعد چند دقیقه دوباره برق ها روشن شدن و همه چیز به حالت عادی خودش برگشت . رزی سریع لباس پوشید و از حموم رفت بیرون .
وارد اتاق جنی شد که با جنی و سونگمینی مواجه شد که از خنده روی زمین ریسه میرفتن .
رزی : هی شما دوتا چتونه ؟
جنی بریده بریده و بین خنده هاش پاسخ داد :
جنی : وایییی .... دختر ..... جیغ هات ( خنده شدید )
رزی : جیغ هام چ.... کار شما دوتا بوووود ( جیغ )
جنی و سونگمین همینطور که میخندیدند بدو بدو از در دیگه ی اتاق خارج شدن ، رزی هم دنپایی جنی رو برداشت و داد و بیداد کنان دنبالشون راه افتاد .
رزی : وایسین ببینننننمتعخنلت۵همم۶ت ( داد )
رزی : مگه دستم بهتون نننرسهههههه
جیسو ، چان و هیون هم که شاهد بازی موش و گربه ایشون بودن به حرف اومدن .
جیسو : من چند بار به جنی کفتم سر به سر این دختر نذاره ، کو گوش شنوا ( با تاسف در حال تخمه شکستن )
چان : کیم سونگمین ، اون نره خر نه که آدم بود ، آدم ترم شد ( با تاسف در حال تخمه شکستن )
هیون : آفرین نونا ، تو میتونی بگیریشون ، فایتینگ ( ریلکس در حال تخمه شکستن )
هیون : کیم سونگمین ، نونا ، میتونین فرار کنین ، فایتینگ ( ریلکس در حال تخمه شکستن )
( پذیرایی طبقه دوم ، چانگبین ، هان و آی ان )
چانگبین : میتونیم به جای هات بنویسیم داگ
هات : نه اونجوری خوب نمیشه
آی ان حوصلش سر رفته بود برای همین هی به پر و پای چانگبین و هان میپیچید .
چانگبین : آی انی ، میشه بری برامون آب بیاری ؟
آی ان : از یک ساعت پیش ۳ بار گفتی برم آب بیارم ( پوکر )
هان : ماهم آدمیم تشنمون میشه ملعون
آی ان : باشه بابااا
جونگین با ماسک روی صورتش آروم آروم رفت پایین ، و از توی آشپزخونه دوتا لیوان آب کرد و خواست بره که ...
جونگین : نههههه ( داد )
سونگمین به آی ان برخورد کرد که باعث شد ماسک آی ان بیوفته روی زمین ، یک لیوان بخوره به پنجره آشپزخونه و لیوان دیگه ...
هیون : ( جیغغغغ )
هیون سریع از جاش بلند شد که لیوان دیگه خورد روی صندلیش و شکست و آبش ریخت روی جیسو ، چان و هیون .
از اون طرف جنی و رزی هم به سونگمین و آی ان برخورد کردن و هر سه تاشون افتادن روی میز جلوی جیسو و چان و همشون با پففیل ها و تخمه ها افتادن روی زمین .
همون موقع لیسا ، لینو و فلیکس دویدن اومدن اونجا که پای لینو رفت روی ماسک آی ان که باعث افتادن هر سه تاشون شد ، ماسک آی ان هم پرت شد روی صورت چان .
هان و چانگبین هم مثل جنگ زده ها اومدن پایین .
جیسو : ای خدا از دست بچه های این دوره زمونه
با حرف جیسو همه شروع کردن به خندیدن .
___
میدونم زیاد خوب نشد ولی خب 🙏🏻😔
۷.۸k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.