ادامه
سانزو:لعنتی خیلی سردهههه*با حرص*
روی مبل دراز کشید و چشمانش به تلوزیون خیره بود و بعد از مدتی کم به خواب رفت
(صبح.ساعت:7:00)
سانزو خیلی اروم چشمانش رو باز کرد و برای لحظه ای کوتاه به سقف خیره شد که...
سانزو:واییییی نههههه امروززززههههه باید سریع برمممم
سریع دوید داخل اشپزخونه که از پله ها بالا بره بره توی اتاقش که سیدنی درحال صبحونه درست کردن بود
سیدنی:وا! سانزو چرا با این ریخت و قیافه خیلی بهم ریخته ای! *نیشخند*
سانزو:سی.. سیدنی صبح بخیر من.. من باید برم امروزه امروزززززهههههه *عین دیوونه ها دویدم بالا*
سیدنی:وایستا چی امروزه چیشده
سانزو:کیانا امروز میاد من دیر کردم باید ساعت هفت توی مقر بانتن میبودم ولی الان از هفت داره میگذره
سیدنی:سانزو تو دیشب با همین لباسا خوابیدی با لباس های کارت چی میخوایی بپوشی؟!
سانزو نگاهی به خودش کرد و بعد
سانزو:ا.. ا من نمیدونم یه کت شلواری چیزی *دویدم بالا توی اتاقم*
سیدنی:بنظرم خوبه... منم میام
سانزو که لباسشو پوشیده بود و بدو بدو نسبتا اروم درحال بستن دکمه های کت مشکی اش از پله ها پایین میومد
سانزو:نه نه نه تو نیا اونجا
سیدنی:چرا نیام؟!
سانزو:داستانش مفصله کیانا رو راضی میکنم بعد بیاد خونه من ببینیش
سیدنی:باشه
ویو سیدنی
سانزو عین برق گرفته ها در رفت فکر کنم اگه با سونیک و فلش مسابقه میداد اول میشد، تا اون موقع....
(اگه میخواید امروز میزارم پارت بعدشو🔥)
روی مبل دراز کشید و چشمانش به تلوزیون خیره بود و بعد از مدتی کم به خواب رفت
(صبح.ساعت:7:00)
سانزو خیلی اروم چشمانش رو باز کرد و برای لحظه ای کوتاه به سقف خیره شد که...
سانزو:واییییی نههههه امروززززههههه باید سریع برمممم
سریع دوید داخل اشپزخونه که از پله ها بالا بره بره توی اتاقش که سیدنی درحال صبحونه درست کردن بود
سیدنی:وا! سانزو چرا با این ریخت و قیافه خیلی بهم ریخته ای! *نیشخند*
سانزو:سی.. سیدنی صبح بخیر من.. من باید برم امروزه امروزززززهههههه *عین دیوونه ها دویدم بالا*
سیدنی:وایستا چی امروزه چیشده
سانزو:کیانا امروز میاد من دیر کردم باید ساعت هفت توی مقر بانتن میبودم ولی الان از هفت داره میگذره
سیدنی:سانزو تو دیشب با همین لباسا خوابیدی با لباس های کارت چی میخوایی بپوشی؟!
سانزو نگاهی به خودش کرد و بعد
سانزو:ا.. ا من نمیدونم یه کت شلواری چیزی *دویدم بالا توی اتاقم*
سیدنی:بنظرم خوبه... منم میام
سانزو که لباسشو پوشیده بود و بدو بدو نسبتا اروم درحال بستن دکمه های کت مشکی اش از پله ها پایین میومد
سانزو:نه نه نه تو نیا اونجا
سیدنی:چرا نیام؟!
سانزو:داستانش مفصله کیانا رو راضی میکنم بعد بیاد خونه من ببینیش
سیدنی:باشه
ویو سیدنی
سانزو عین برق گرفته ها در رفت فکر کنم اگه با سونیک و فلش مسابقه میداد اول میشد، تا اون موقع....
(اگه میخواید امروز میزارم پارت بعدشو🔥)
- ۳.۶k
- ۲۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط