تلهpart14
تلهpart14
تهیونگ
صبح از خواب بیدار شدم ولی مولیان نبود ، رفتن پایین از یکی خدمتکار ها پرسیدم کجاست گفت یکی اومده دنبالش و بردتشتش ، بی خیالش شدم و رفتم سمت اتاق شوگا
-هیونگ
@درد
-سوجون رو بخوابونیم
@ چی؟قراره بریم شکار ؟
-اوهوم
@ پس حله ، برو مدارکو بیار
-باشع
رفتم تو اتاق و در کمد و بعد کشو رو باز کردم ولی هیچ مدارکی نبود
-چی....مدارک نیست....شوگااااااا
@ چته
-مد...مدارک
شوگا اومد جلوتر
@مولیان
- اره
.
.
مدارکو از خونه تهیونگ برداشتم و جونکوک اومد دنبالم و رفتیم خونه
÷نفهمید
+نه
÷خوبه
رفتیم خونه و مدارکو یه جای امن کذاشتیم
بعد از اونم رفتم جای همیشگیم که تیراندازی کنم اسلحمو آماده کردم و شروع کردم شلیک کردن به دخت ها. که چند مین بعد جونکوک زنگ زد و گفت که تهیونگ اومده ، منتظرش بودم ، پس زودتر رفتم خونه
(پرش زمانی خونه)
+به به آقای کیم
-مدارک کجاست
+اومممم آروم باش.
-پس بگو چرا خواستی با من همکار شب
+میدونی ، تقصیر خودت بود ، اگه منو بزور تو خونت نگه نمیداشتی کارم دیرتر آنجا میشد ، کاری بود که خودت کردی
@ انتظار نداری که کارت بی جواب بمونه
+نه اتفاقا منتظرشم
-خوبه پس
+خب دیگه کاری مونده
رفتم سمت در و درو باز کردم و به بیرون از خونه اشاره کردم
بدون هیچ حرفی رفتن بیرون ، منم یه نگاهی به جونکوک کردم و و رفتم تو اتاقم جونکوک هم پشت سرم اومد
÷ات این خیلی اعصبانی بود
+خب اگه یکی مدارک مارو برمیداشت اعصبانی نمیشدی
÷روانی منظورم این نیست ، یعنی اینکه میتونی بفهمی میخواد چیکار کنی؟
+من مافیام پیشگو که نیستم
÷خب حالا ، من میرم
+کجا
÷پیش جیهوپ هیونگ
+برگشته
÷اره
+باشه
÷فعلا
جونکوک رفت و منم تو خونه تنها موندم ، پس رفتم یه فیلم ببینم ، رفتم تو پذیرایی یه فیلم انتخاب کردم و گذاشتم تو دستگاه .
ساعت حدودای 6 عصر بود تصمیم گرفتم برم بیرون ، فعلا بادیگارد نداشتم پس خودم سوار ماشین شدم و یکم از شهر خارج شدم.
تهیونگ
صبح از خواب بیدار شدم ولی مولیان نبود ، رفتن پایین از یکی خدمتکار ها پرسیدم کجاست گفت یکی اومده دنبالش و بردتشتش ، بی خیالش شدم و رفتم سمت اتاق شوگا
-هیونگ
@درد
-سوجون رو بخوابونیم
@ چی؟قراره بریم شکار ؟
-اوهوم
@ پس حله ، برو مدارکو بیار
-باشع
رفتم تو اتاق و در کمد و بعد کشو رو باز کردم ولی هیچ مدارکی نبود
-چی....مدارک نیست....شوگااااااا
@ چته
-مد...مدارک
شوگا اومد جلوتر
@مولیان
- اره
.
.
مدارکو از خونه تهیونگ برداشتم و جونکوک اومد دنبالم و رفتیم خونه
÷نفهمید
+نه
÷خوبه
رفتیم خونه و مدارکو یه جای امن کذاشتیم
بعد از اونم رفتم جای همیشگیم که تیراندازی کنم اسلحمو آماده کردم و شروع کردم شلیک کردن به دخت ها. که چند مین بعد جونکوک زنگ زد و گفت که تهیونگ اومده ، منتظرش بودم ، پس زودتر رفتم خونه
(پرش زمانی خونه)
+به به آقای کیم
-مدارک کجاست
+اومممم آروم باش.
-پس بگو چرا خواستی با من همکار شب
+میدونی ، تقصیر خودت بود ، اگه منو بزور تو خونت نگه نمیداشتی کارم دیرتر آنجا میشد ، کاری بود که خودت کردی
@ انتظار نداری که کارت بی جواب بمونه
+نه اتفاقا منتظرشم
-خوبه پس
+خب دیگه کاری مونده
رفتم سمت در و درو باز کردم و به بیرون از خونه اشاره کردم
بدون هیچ حرفی رفتن بیرون ، منم یه نگاهی به جونکوک کردم و و رفتم تو اتاقم جونکوک هم پشت سرم اومد
÷ات این خیلی اعصبانی بود
+خب اگه یکی مدارک مارو برمیداشت اعصبانی نمیشدی
÷روانی منظورم این نیست ، یعنی اینکه میتونی بفهمی میخواد چیکار کنی؟
+من مافیام پیشگو که نیستم
÷خب حالا ، من میرم
+کجا
÷پیش جیهوپ هیونگ
+برگشته
÷اره
+باشه
÷فعلا
جونکوک رفت و منم تو خونه تنها موندم ، پس رفتم یه فیلم ببینم ، رفتم تو پذیرایی یه فیلم انتخاب کردم و گذاشتم تو دستگاه .
ساعت حدودای 6 عصر بود تصمیم گرفتم برم بیرون ، فعلا بادیگارد نداشتم پس خودم سوار ماشین شدم و یکم از شهر خارج شدم.
۸.۱k
۲۶ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.