توی این خونه پوسیدم خدایا

توی این خونه پوسیدم خدایا

مگه دیوار اینجا در نداره

چقد باید تحمل کرد بی عشق

مگه دنیا در و پیکر نداره

چشام کم سو شد از بس گریه کردم

نمیدونم کی ازاین خونه میرم

دارم میپوسم و چشم انتظارم

دارم میمیرم واز رو نمیرم

هی سربه راه تر

هی سربه زیر تر

هی گوشه گیر تر

هر لحظه خسته تر

هر لحظه تلخ تر

هر لحظه پیر تر

دنیای من تویی

دنیا ولی میگن

زندون مومنه

آخه چجوری از

خیر تو بگذرم

این غیر ممکنه

درست از اولین باری که رفتی

درست از اولین باری که مردم

درست از آخرین برگی که باختی

درست از آخرین برگی که بردم

درست از روز اول رفته بودی

همون روزی که من ز دست رفتم

عزیزم عشق تو بن بست من بود

منم تا آخر بن بست رفتم
دیدگاه ها (۳)

رفیق تمام لحظه هام شریک هم و غم ام تولدت مبارک

وقتش تمام شد ، باید خانه تکانی کنی دلت راسالی نو در پیش استف...

دلم برای مداد سفید میسوزد!آخر نفهمیدمکاربردش تو جعبه مداد رن...

دونات دست پخت خودمه برای اولین باربفرماییدنگاه کنیدعمه یه دو...

روز های بعد از تو

روز های بعد از تو

من جونگکوک هستم ، نگهبان زمان .  وظیفه من این است که مطمئن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط