تعظیم کردیمو یه جا نشستیم
تعظیم کردیمو یه جا نشستیم
تمام اشناهو غیر اشنا جمع بود
حتی شوگا هم بود اون چجوری اومده؟
هیونگا یه طرف سالن بودن ما هم(مکنه ها و ا.ت)یه طرف دیگه
ا.ت:جین مطمعنی؟
جین:اره ا.ت دیگه اخرشه با جی هوپ صحبت کردم میخوایم تمومش کنیم
ا.ت:خوبه
تهیونگ:عاعا ببینید این دوتا مرغ عاشق رو
ا.ت:چیه؟سینگل موندی تقصیر ماعه
تهیونگ: از داره دنیا یه جیمین مونده بود که اونم رفت
جیمین:یجوری میگی انگار مردم
تهیونگ: نمردی ولی خب ازم دوری
جمی: نگران نباش منو جیمین هفته ای یکبار سر میزنین بهت
تهیونگ: خوبه تو به فکرم هستی زن داداش وگرنه همون یه هفته هم نبود
هممون خنده های ریزی کردیم
ا.ت:هیسسس مثلا مراسم ختمه ها
هممون فیس ناراحتی گرفتیم که صدای یک نفر توجهمونو جلب کرد
جی هوپ: ممنونم از همتون که اینجا جمع شدید امروز با جدایی پدرم میخوام پیوند قدیمی رو وصل کنم که به خاطره دلایلی از بین رفت
توی این چند سال خیلیا بی گناه کشته شدن خیلیامون از جدایی هم دیگه افسرده شدیم از از دست دادن عزانمون بخاطره درگیری های بیخودی انتقام از هم دیگه
خیلیامون دست گذاشتیم رو نقط ضعف بقیه ولی هیچی دستگیرمون نشد همه این اتفاقات بخاطره پولو ثروت و مالو دنیا بود ه هامون خودمون فقط چشممون به ثروتو مال بود انقد جلوی چشممونو گرفته بودن که دوستیه قدیمی مونو دیده نمیشد
ولی دیگه کافیه به اندازه کافی هم دیگه رو اذیت کردیم وقتشه نفرتو نارحتی هامونو کنار بزاریمو باهم دوست شیم ما تمام داراییمونو از دست دادیم(منظورش پدرو مادراشونه)اما دیگه نمیخوایم که دوستامونو از دست بدیم
با تک تک کلاماتی که جی هوپ میگفت قلبم ریش ریش میشد واقعا دلم میخواست دوستی شونو ببینم
جی هوپ به سمت میز ما اومد
جیمین از رو صندلی پاشد
جی هوپ:بیا بغلم داداش کوچیکه
جیمین:دلم برات تنگ شده بود
محکم همو بغل کردن
اشک تو چشام جمع شده بود
چشمم به هیونگا خورده بود که مثله یه لشکر داشتن به میزمون هجوم میاوردن
همشون خوشحال بودن انگار اونا تشنه این روز بودن (گایز بخاطره بابای جی هوپ نمیتونستن کاری بکنن اوکیه الانم که مرده دارن خوشحالی میکنن😂😂)
تمام اشناهو غیر اشنا جمع بود
حتی شوگا هم بود اون چجوری اومده؟
هیونگا یه طرف سالن بودن ما هم(مکنه ها و ا.ت)یه طرف دیگه
ا.ت:جین مطمعنی؟
جین:اره ا.ت دیگه اخرشه با جی هوپ صحبت کردم میخوایم تمومش کنیم
ا.ت:خوبه
تهیونگ:عاعا ببینید این دوتا مرغ عاشق رو
ا.ت:چیه؟سینگل موندی تقصیر ماعه
تهیونگ: از داره دنیا یه جیمین مونده بود که اونم رفت
جیمین:یجوری میگی انگار مردم
تهیونگ: نمردی ولی خب ازم دوری
جمی: نگران نباش منو جیمین هفته ای یکبار سر میزنین بهت
تهیونگ: خوبه تو به فکرم هستی زن داداش وگرنه همون یه هفته هم نبود
هممون خنده های ریزی کردیم
ا.ت:هیسسس مثلا مراسم ختمه ها
هممون فیس ناراحتی گرفتیم که صدای یک نفر توجهمونو جلب کرد
جی هوپ: ممنونم از همتون که اینجا جمع شدید امروز با جدایی پدرم میخوام پیوند قدیمی رو وصل کنم که به خاطره دلایلی از بین رفت
توی این چند سال خیلیا بی گناه کشته شدن خیلیامون از جدایی هم دیگه افسرده شدیم از از دست دادن عزانمون بخاطره درگیری های بیخودی انتقام از هم دیگه
خیلیامون دست گذاشتیم رو نقط ضعف بقیه ولی هیچی دستگیرمون نشد همه این اتفاقات بخاطره پولو ثروت و مالو دنیا بود ه هامون خودمون فقط چشممون به ثروتو مال بود انقد جلوی چشممونو گرفته بودن که دوستیه قدیمی مونو دیده نمیشد
ولی دیگه کافیه به اندازه کافی هم دیگه رو اذیت کردیم وقتشه نفرتو نارحتی هامونو کنار بزاریمو باهم دوست شیم ما تمام داراییمونو از دست دادیم(منظورش پدرو مادراشونه)اما دیگه نمیخوایم که دوستامونو از دست بدیم
با تک تک کلاماتی که جی هوپ میگفت قلبم ریش ریش میشد واقعا دلم میخواست دوستی شونو ببینم
جی هوپ به سمت میز ما اومد
جیمین از رو صندلی پاشد
جی هوپ:بیا بغلم داداش کوچیکه
جیمین:دلم برات تنگ شده بود
محکم همو بغل کردن
اشک تو چشام جمع شده بود
چشمم به هیونگا خورده بود که مثله یه لشکر داشتن به میزمون هجوم میاوردن
همشون خوشحال بودن انگار اونا تشنه این روز بودن (گایز بخاطره بابای جی هوپ نمیتونستن کاری بکنن اوکیه الانم که مرده دارن خوشحالی میکنن😂😂)
۵.۹k
۲۲ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.