7

بنده
تهیونگ لونارو برد خونه خودش چون لونا خواب بود متوجه نشد
که تهیونگ رفته خونه خودش بعد از چند دقیقه رسیدند
تهیونگ لونا براید استایل بغل کرد و برد
تهیونگ درو باز کرد و رفت داخل لونا برد به اتاقش و لونا گذاشت روی تخت خودش هم رفت لیاسشو عوض کرد و
رفت روی تخت و لونارو از پشت بغل کرد

فردااااا صبححححخخ 😂

لونا
با حس خفگی از خواب بیدار شدم نفسای گرمی به گردنم میخورد ه که باعث مورمورم میشد
دستی که دروه گردنم بود تهیونگ بود 😳
تازه متوجه اطرافم شده بودم که جیغ بلندی کشیدم
که یکدفع تهیونک از خواب پرید

تهیونک
داشتم خواب می‌دیدم که داخله مزرعه بودم که افتادم تو شل
که با صدای جیغ بلندی از خواب پریدم

-چی شد 🔪
+من اینجا چیکار می‌کنم هاااااا
-داد نزن بیبی دیدم خوابی دلم نیومد بیدارت کنم پ...
+هیچی نگو
-باش

لونا بلند شدم نگاهی به گوشیم کردم دیدم ٢٧ تماس بی پاسخ از مامانم بود
با ترس زنگه مامانم زدم وقتی مامانم جواب داد تهیونگ گوشیو از دستم گرفت گذاشت روی بلندگو
/دخترییییی نفهم کجایییی
/بمیری خدا کنم
/کدوم گورییییی هستی تو
-مادر نگران دخترت پیشه منه
/تو کی هستی
-من دوست پسر دخترت هستم کیم تهیونگ
/اووو پس قرار داماد گیرم بیاد 😂
/هوو پسرم حتما بیا خونمون
+خب مامان من الان قطع میکنم تا چند دقیقه دیگه خونم

ببخشید که دیر شد
دیدگاه ها (۱۳)

٨

فیک ٩

فیک ۶ عشق در نگاه اول

فیک ۵ عشق در نگاه اول

HENTAI :: SUKUKU

تک پارتی درخواستی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط