فیک ۵ عشق در نگاه اول
؟صبح بخیر
+صبح تو هم بخیر حالا بلند شو بریم
؟با.. وایسا ببینم چرا گریه کردی؟
+من ؟
؟اره تو چرا گریه کردی
+ ببخشید دلم گرفته بود
؟خب زود تر بگو ترسیدم
+بریم ؟؟
؟ارع آره بریم
بنده
لونا و لوسیا
سوار موتورشون شدم و حرکت کردن به خونههاشون لونا وقتی به خونه در رو باز کرد و با قیافه نگرانی مامانش مواجه شد
مامانه لونا وقتی لونا دید سریع لونا را در آغوش گرم خودش برد
تعجب کرده بود به چرا مامانش انقدر نگران بود ازش پرسید چی شده مامانش گفت
/کجا بودی (عصبی
+من خونه ی لوسیا بودم
/دختر میدونی چقدر نگرانت بودم
+ببخشید
/حالا برو آماده شو برو دانشگاه
+وای یادم رفته بودم 😂
ویو لونا
داخل اتاقم و لباسمو پوشیدم رفتم پایین دیدم مامانم صبحونه آماده کرده سریع رفتم یه لقمه خوردم بعد کفشهایمو پوشیدم
گونه مامانمو بوسیدم و خداحافظی کردم رفتم سوار اتوبوس شدم و رسیدم به دانشگاه
___________________________________________________
ویو تهیوتگ
وقتی دیشب رفته بودم مغازه که چند تا خوراکی بگیرم وقتی از مغازه اومدم بیرون دختر قبلیمو دیدم جلومو گرفت گفت بیا با هم باشیم من قبول نکردم بهش گفتم ما به درد هم نمیخوریم ولی انگار گوشاش کار نکرد
صدای چند تا موتوری اومد
سرمو بگردندم دیدم دو تا دختر هستند وقتی کلاهشون برداشتند یا قیافه لونا مواجه شدم
وقتی منو دید دوست دختر قبلیم صورت منو گرفت بوسید من تعجب کرده بودم
من قرار بود دله لونا ببرم که الان لونا داره منو اینجا میبینه
بهم توجه نکرد و رفت داخل سوپرمارکت و چند تا چیز خرید
وقتی اومد سوار موتور شد و رفت محلم نذاشت میخواستم منم بهش توضیح بدم ولی نشذ
بعد برگشتم و زدم تو گوش دوست دختر قبلیم بهش گفتم چرا این کارو کردی بهم گفت دلم خواسته منم ول کردم و رفتم خونه داشتم به اتفاقات امروز فکر میکردم که هرچه زنگه لونا زدم برنمیداشت
این داشت منو عصبی میکرد و محکم گوشیمو زدم تو دیوار
رفتم روی تختم دراز کشیدم هرچه فکر میکنم
اتفاقات امروز خیلی منو عصبی میکرد تصمیم گرفتم
که بگیرم بخوابم فردا صبح برم به دانشگاه لونا
چطور بود؟؟
#fake#jin#jk#v#taehung#rn#jmin#shuga#jhope
+صبح تو هم بخیر حالا بلند شو بریم
؟با.. وایسا ببینم چرا گریه کردی؟
+من ؟
؟اره تو چرا گریه کردی
+ ببخشید دلم گرفته بود
؟خب زود تر بگو ترسیدم
+بریم ؟؟
؟ارع آره بریم
بنده
لونا و لوسیا
سوار موتورشون شدم و حرکت کردن به خونههاشون لونا وقتی به خونه در رو باز کرد و با قیافه نگرانی مامانش مواجه شد
مامانه لونا وقتی لونا دید سریع لونا را در آغوش گرم خودش برد
تعجب کرده بود به چرا مامانش انقدر نگران بود ازش پرسید چی شده مامانش گفت
/کجا بودی (عصبی
+من خونه ی لوسیا بودم
/دختر میدونی چقدر نگرانت بودم
+ببخشید
/حالا برو آماده شو برو دانشگاه
+وای یادم رفته بودم 😂
ویو لونا
داخل اتاقم و لباسمو پوشیدم رفتم پایین دیدم مامانم صبحونه آماده کرده سریع رفتم یه لقمه خوردم بعد کفشهایمو پوشیدم
گونه مامانمو بوسیدم و خداحافظی کردم رفتم سوار اتوبوس شدم و رسیدم به دانشگاه
___________________________________________________
ویو تهیوتگ
وقتی دیشب رفته بودم مغازه که چند تا خوراکی بگیرم وقتی از مغازه اومدم بیرون دختر قبلیمو دیدم جلومو گرفت گفت بیا با هم باشیم من قبول نکردم بهش گفتم ما به درد هم نمیخوریم ولی انگار گوشاش کار نکرد
صدای چند تا موتوری اومد
سرمو بگردندم دیدم دو تا دختر هستند وقتی کلاهشون برداشتند یا قیافه لونا مواجه شدم
وقتی منو دید دوست دختر قبلیم صورت منو گرفت بوسید من تعجب کرده بودم
من قرار بود دله لونا ببرم که الان لونا داره منو اینجا میبینه
بهم توجه نکرد و رفت داخل سوپرمارکت و چند تا چیز خرید
وقتی اومد سوار موتور شد و رفت محلم نذاشت میخواستم منم بهش توضیح بدم ولی نشذ
بعد برگشتم و زدم تو گوش دوست دختر قبلیم بهش گفتم چرا این کارو کردی بهم گفت دلم خواسته منم ول کردم و رفتم خونه داشتم به اتفاقات امروز فکر میکردم که هرچه زنگه لونا زدم برنمیداشت
این داشت منو عصبی میکرد و محکم گوشیمو زدم تو دیوار
رفتم روی تختم دراز کشیدم هرچه فکر میکنم
اتفاقات امروز خیلی منو عصبی میکرد تصمیم گرفتم
که بگیرم بخوابم فردا صبح برم به دانشگاه لونا
چطور بود؟؟
#fake#jin#jk#v#taehung#rn#jmin#shuga#jhope
۱۵.۳k
۳۱ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.