او در میان جمعیت ایستاده بود تنها و دورافتاده
او در میان جمعیت ایستاده بود، تنها و دورافتاده،
مثل یک جزیرهای که در اقیانوس ناامیدی غرق شده باشد.
زندگی برایش فقط یک بازی بیرحم بود،
که هیچکس جز خودش در آن برنده نبود...
[گتسبی بزرگ___ اسکات فیتز جرالد]
مثل یک جزیرهای که در اقیانوس ناامیدی غرق شده باشد.
زندگی برایش فقط یک بازی بیرحم بود،
که هیچکس جز خودش در آن برنده نبود...
[گتسبی بزرگ___ اسکات فیتز جرالد]
- ۱۲.۲k
- ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط