Kiss me
Kiss me
p 5
ات : خب دیگه بریم
کوک : ندزدنت
ات : ( خجالتی شد )
کوک : بریم ... اها قوانین
اولی مست نکن
دومی از پیشم تکون نخور
سومی با کسی حرف نزن فقط با دخترا ازادی
چهارمی پیشنهاد رقص کسی هم قبول نمیکنی و....
ات : چخبرهههه.... به غیر از اولی همرو هستم
کوک : چند سالته
ات : ۱۸
کوک : سن قانونی واس من ۲۰ سالگیه ... بریم
ات : ایششش
فلش بک به مهمونی ~>
ته : سعلاامممم
کوک : سلام ( سرد )
جیمین : سلام .... اوه این خانم زیبا رو معرفی نمیکنی
ات : م...
کوک : دوست دخترمه کیم ات
ته : پس این همون دخترست که ....
کوک : میشه دهنتو ببندی
ته : ببین ات خیلی راجب حرف میزنه و گفته که دوست داره
جیمین : این سنگدل عاشق هیچکس نمیشد ولی تو خداییی کراشییی ...
کوک : شما ساکت شین کسی نمیگه لالین ها ( داد)
ات : کوکی
کوک ویو :
وقتی بهم گفت کوکی قلبم وایساد چقدر اسمم به صداش میاد ...
کوک : جونم
ات : من میخوام برم سرویس
کوک : بریم
.......................................................
کوک ویو :
منتظر ات بودم ولی نمیومد بهش زنگ زدم
کوک : کجاییی تو
ات : اقای جانگ من
کوک : رسمی حرف نزن بگو
ات : جونگکوک من چطوری بگم ..... پریو..دم ( خجالت . استرس )
کوک : باشه
کوک ویو :
رفتم واسش پد گرفتم بهش دادم اومد بیرون
کوک : خوبی
ات : ا.اره خوبم
کوک : نمیخواد خجالت بکشی
چند دیقه بعد ~>
ات ویو :
گفت مست نکن ولی خودش سه شیشه سو.جو خورد ( یاعلی )
کوک : ات بیا پیشم ( با حالت مست )
ته : ات میخوای ببرمتون خونه
جیمین : اره دیگه خودش که نمیتونه بره
ات : اره مرسی
کوک : ات من خیلی دوست دارم ( مست )
ات : ( تعجب )
فلش بک به خونه ~>
ات : مرسی ازتون
جیمین : کاری داشتی زنگ بزن
ته : خدافظ
ات ویو :
کوک رو بردم تو اتاقش دستمو کشید افتادم روش
کوک : اتتت چرا نمیفهمی دوست داره خیلیم دوست داره ( با حالت مست )
ات : هه داری چی میگی
کوک : ( ل.ب ات رو یه بوسه سطحی کرد ) دیدی ... دیدی دوست دارم
ات : الان حالت خوب نیست بگیر بخواب
کوک : میخوام پیشت بخوابم ( مست )
ات : من لباسمو عوض کنم باشه
ات ویو :
از اتاق اومدم بیرون بالخره قلبم اروم گرفت اخه اخه چرا انگار بازم عاشق شدم....
رفتم نشستم رو کلی سوال تو ذهنم بود
اون واقعا دوسم داره ؟
این عشق یه هوس عه ؟
چرا من اینقد زود وابسته میشم ؟
چرا اخههههه
یعنی منم دوسش داره ؟؟؟؟؟
فردا صبح ~>
کوک ویو:
الان یه ساعته بیدارم من چرا دیشب اون کارو کردم روم نمیشه برم بیرون
نه وایسا انگار هیچی نشده
درسته تو مست بودی هیچی یادت نیست
اهم پس هیچی نشده
ات ویو:
دیشب کلی فک کردم و به احساسی که بهش دارم فک کردم واقعی بود ( بچه ها واگعیه )
که اومد پایین رفتم سمتش
ات : سلامممم
کوک : س.سلام
ات : صب بخیر بیا صبحونه
کوک : ب.باشه
ویو کو ک :
واییی کوک چرا لال نمیشیییی ( خدانکنه ) ولی اگه نمیگفتم نمیشد .
p 5
ات : خب دیگه بریم
کوک : ندزدنت
ات : ( خجالتی شد )
کوک : بریم ... اها قوانین
اولی مست نکن
دومی از پیشم تکون نخور
سومی با کسی حرف نزن فقط با دخترا ازادی
چهارمی پیشنهاد رقص کسی هم قبول نمیکنی و....
ات : چخبرهههه.... به غیر از اولی همرو هستم
کوک : چند سالته
ات : ۱۸
کوک : سن قانونی واس من ۲۰ سالگیه ... بریم
ات : ایششش
فلش بک به مهمونی ~>
ته : سعلاامممم
کوک : سلام ( سرد )
جیمین : سلام .... اوه این خانم زیبا رو معرفی نمیکنی
ات : م...
کوک : دوست دخترمه کیم ات
ته : پس این همون دخترست که ....
کوک : میشه دهنتو ببندی
ته : ببین ات خیلی راجب حرف میزنه و گفته که دوست داره
جیمین : این سنگدل عاشق هیچکس نمیشد ولی تو خداییی کراشییی ...
کوک : شما ساکت شین کسی نمیگه لالین ها ( داد)
ات : کوکی
کوک ویو :
وقتی بهم گفت کوکی قلبم وایساد چقدر اسمم به صداش میاد ...
کوک : جونم
ات : من میخوام برم سرویس
کوک : بریم
.......................................................
کوک ویو :
منتظر ات بودم ولی نمیومد بهش زنگ زدم
کوک : کجاییی تو
ات : اقای جانگ من
کوک : رسمی حرف نزن بگو
ات : جونگکوک من چطوری بگم ..... پریو..دم ( خجالت . استرس )
کوک : باشه
کوک ویو :
رفتم واسش پد گرفتم بهش دادم اومد بیرون
کوک : خوبی
ات : ا.اره خوبم
کوک : نمیخواد خجالت بکشی
چند دیقه بعد ~>
ات ویو :
گفت مست نکن ولی خودش سه شیشه سو.جو خورد ( یاعلی )
کوک : ات بیا پیشم ( با حالت مست )
ته : ات میخوای ببرمتون خونه
جیمین : اره دیگه خودش که نمیتونه بره
ات : اره مرسی
کوک : ات من خیلی دوست دارم ( مست )
ات : ( تعجب )
فلش بک به خونه ~>
ات : مرسی ازتون
جیمین : کاری داشتی زنگ بزن
ته : خدافظ
ات ویو :
کوک رو بردم تو اتاقش دستمو کشید افتادم روش
کوک : اتتت چرا نمیفهمی دوست داره خیلیم دوست داره ( با حالت مست )
ات : هه داری چی میگی
کوک : ( ل.ب ات رو یه بوسه سطحی کرد ) دیدی ... دیدی دوست دارم
ات : الان حالت خوب نیست بگیر بخواب
کوک : میخوام پیشت بخوابم ( مست )
ات : من لباسمو عوض کنم باشه
ات ویو :
از اتاق اومدم بیرون بالخره قلبم اروم گرفت اخه اخه چرا انگار بازم عاشق شدم....
رفتم نشستم رو کلی سوال تو ذهنم بود
اون واقعا دوسم داره ؟
این عشق یه هوس عه ؟
چرا من اینقد زود وابسته میشم ؟
چرا اخههههه
یعنی منم دوسش داره ؟؟؟؟؟
فردا صبح ~>
کوک ویو:
الان یه ساعته بیدارم من چرا دیشب اون کارو کردم روم نمیشه برم بیرون
نه وایسا انگار هیچی نشده
درسته تو مست بودی هیچی یادت نیست
اهم پس هیچی نشده
ات ویو:
دیشب کلی فک کردم و به احساسی که بهش دارم فک کردم واقعی بود ( بچه ها واگعیه )
که اومد پایین رفتم سمتش
ات : سلامممم
کوک : س.سلام
ات : صب بخیر بیا صبحونه
کوک : ب.باشه
ویو کو ک :
واییی کوک چرا لال نمیشیییی ( خدانکنه ) ولی اگه نمیگفتم نمیشد .
۲۵.۰k
۲۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.