Kiss me
Kiss me
p 4
فلش بک به فردا صبح ~>
جانگکوک :
دیشب پیش ات بودم دیشب به باندم گفتم که قاتلو پیدا کنن الان با همون قاتل قرار ملاقات دارم ..... یه بلایی سرش بیارم { اسمت بره از یادت :) }
کوک : مواظب ات باش
ته : باشه ( خواب الود )
کوک : هوووووو ( داد )
ته : چیه
کوک : حواست .. به ات .. باشه
ته : شنیدم
کوک: خدافظ
چند ثانیه بعد ~>
.... : قاتله تو ماشینه کمکی نیاز دارین
کوک : نه میخوام باهاش حرف بزنم
......: هرجور راحتین
کوک : خب خب ( سرد )
** ب.بخشید واقعا اشتباه کردم بهم کاری نداشته باش ( گریه )
کوک : به دست پام نیوفت که بدتر میکنم
اسمت چیه ؟؟
****
کوک : گفتم اسمت چیهههه ( عربده )
** ه.هلن ... هوانگ هلن
کوک : ه.هلن ؟؟؟
هلن : ب.بله
کوک : پس کسی که باعث جدایی ات شد تو بودی
هلن : اره
کوک : خوب کردی ولی این قتلت درست نبودددد
) داد )
هلن : .....
کوک : من که پدرتو در میارم فعلا باهات کاری ندارم
هلن : ....
کوک : بباین ببرینش تو کلبه زیرزمین بزارین یه ظرف غذا بزارین فقط دستش بهش نرسه مبخوام عذاب بکشه
..... : چشم
فلش بک به اتاق ات ~>
ته :
داشتم با گوشیم ور میرفتم که ات هی میگفت هیوجین ... هیوجین کیه ؟؟؟
پرستاررر
کوک : حالش خوبه
دکتر : بله .. فقط یه فردی به اسم هیوجین صدا میزنه شمایین ...
کوک : خودم میرم پیشش
ات : هیوجین م.من هنوز د.دوست دارم ( با لکنت )
کوک : هیوجین ولت کرده اینقدر بهش وابسته نشو فقط باعث میشه قلبت بیشتر خورد شه
ات : ا.اقای ج.جانگ
کوک : میریم عمارت من
ات : و....
کوک : حرف نزن ( سرد )
فلش بک به عمارت کوکی ~>
ات : واییی چقدر قشنگهههههه
کوک : ( لبخند )
ات : بلخره خندیدین
کوک : نه .... اول از همه باهام رسمی نباش عینه دوتا دوست
ات : باشه دوتا دوست مستر خنگ
کوک : خیلی پروییااا
ات : میدونممم
چند ساعت بعد ~>
کوک : ام ات یه مهمونیه میشه نقش دوست دخترمو بازی کنی ؟
ات : ب.باشه لباس چی ؟؟
کوک : تو کمد همچی هست ماله خواهرمه اندازته یکیو وردار واس مهمونی
ات : باشه
چند دیقه بعد ~>
جانگکوک :
ات با لباسه اومد که بریم لباسش ....
لایک پیلیز
p 4
فلش بک به فردا صبح ~>
جانگکوک :
دیشب پیش ات بودم دیشب به باندم گفتم که قاتلو پیدا کنن الان با همون قاتل قرار ملاقات دارم ..... یه بلایی سرش بیارم { اسمت بره از یادت :) }
کوک : مواظب ات باش
ته : باشه ( خواب الود )
کوک : هوووووو ( داد )
ته : چیه
کوک : حواست .. به ات .. باشه
ته : شنیدم
کوک: خدافظ
چند ثانیه بعد ~>
.... : قاتله تو ماشینه کمکی نیاز دارین
کوک : نه میخوام باهاش حرف بزنم
......: هرجور راحتین
کوک : خب خب ( سرد )
** ب.بخشید واقعا اشتباه کردم بهم کاری نداشته باش ( گریه )
کوک : به دست پام نیوفت که بدتر میکنم
اسمت چیه ؟؟
****
کوک : گفتم اسمت چیهههه ( عربده )
** ه.هلن ... هوانگ هلن
کوک : ه.هلن ؟؟؟
هلن : ب.بله
کوک : پس کسی که باعث جدایی ات شد تو بودی
هلن : اره
کوک : خوب کردی ولی این قتلت درست نبودددد
) داد )
هلن : .....
کوک : من که پدرتو در میارم فعلا باهات کاری ندارم
هلن : ....
کوک : بباین ببرینش تو کلبه زیرزمین بزارین یه ظرف غذا بزارین فقط دستش بهش نرسه مبخوام عذاب بکشه
..... : چشم
فلش بک به اتاق ات ~>
ته :
داشتم با گوشیم ور میرفتم که ات هی میگفت هیوجین ... هیوجین کیه ؟؟؟
پرستاررر
کوک : حالش خوبه
دکتر : بله .. فقط یه فردی به اسم هیوجین صدا میزنه شمایین ...
کوک : خودم میرم پیشش
ات : هیوجین م.من هنوز د.دوست دارم ( با لکنت )
کوک : هیوجین ولت کرده اینقدر بهش وابسته نشو فقط باعث میشه قلبت بیشتر خورد شه
ات : ا.اقای ج.جانگ
کوک : میریم عمارت من
ات : و....
کوک : حرف نزن ( سرد )
فلش بک به عمارت کوکی ~>
ات : واییی چقدر قشنگهههههه
کوک : ( لبخند )
ات : بلخره خندیدین
کوک : نه .... اول از همه باهام رسمی نباش عینه دوتا دوست
ات : باشه دوتا دوست مستر خنگ
کوک : خیلی پروییااا
ات : میدونممم
چند ساعت بعد ~>
کوک : ام ات یه مهمونیه میشه نقش دوست دخترمو بازی کنی ؟
ات : ب.باشه لباس چی ؟؟
کوک : تو کمد همچی هست ماله خواهرمه اندازته یکیو وردار واس مهمونی
ات : باشه
چند دیقه بعد ~>
جانگکوک :
ات با لباسه اومد که بریم لباسش ....
لایک پیلیز
۹.۵k
۱۹ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.