☆♡پارت: ۱۳♡☆
☆♡پارت: ۱۳♡☆
*سویونگ*
سه هفته بعد...
امروز اجرا اهنگمون بود... بنظرم خیلی خوب اجرا کردیم... بعد اجرا داشتیم از در پشتی استادیوم می رفتیم... تو این سه هفته با اعضا صمیمی تر شده بودم... یکم منتظر موندیم تا ماشینا بیان دنبالمون یکم دیر کرده بودن... جین اون ور تر از ما وایساده بود و داشت با گوشی حرف می زد... از پشت دید ی ماشین با سرعت داره میاد سمتش... تا بیام صداش کنم و حرکت می کرد دیر می شد پس با تمام سرعتم دویدم سمتش... رسیدم بهش... هولش دادم اونور بعدش دیگه سیاهی بود...
*جین*
داشتم با گوشی حرف می زدم که یکدفعه یکی از پشت هولم داد خوردم زمین... دیدم ی ماشین زد به سویونگ... سویونگ بی هوش افتاده بود رو زمین... خوشکم زده بود... اعضا و بادیگاردا بدو بدو دویدن سمت تا ما... من تا به خودم اومدم رفتم سمت سویونگ... اما بهش دست نزدم چون شاید وضعش بد تر میشد...
جین: سویونگ!.. سویونگگگگ! بلند شووووو! خوبییی؟!
بقیه اعضا هم اومدن بالا سرش...
جونگ کوک: سویونگگگگ! بلند شو سویونگ!
همه وحشت زده بودن...
نامجون: چی شد چه اتفاقی افتاد؟! اون کی بود؟!
جین: ن.. نمیدونم... می خواست منو بزنه... اما..اما... سویونگ پرید وسط و منو نجات داد!
بادیگاردا فورا زنگ زدن به امبولانس...
جیمین خشکش زده بود و تو شک بود... همه ناراحت بودن و اشک از چشماشون می ریخت... هانیول با سر صدای بیرون کنجکاو شد و اونم از ساختمون استادیو اومد بیرون که دید امبولانس اونجاس! بدو بدو رفت سمتشون...
هانیول: چ.. چی شده؟! چه خبره!؟(وحشت زده و نگران)
تهیونگ:(با چشمای اشکی و آشفته) س.. سویونگ!...
هانیول: سویونگ چی؟!
تهیونگ: ت.. تصادف کرد! با ماشین می خواستن جین هیونگ و زیر بگیرن.. اما.. سویونگ پریده وسط و نجاتش داده!
هانیول: خ.. خب کی بوده؟!... اون عوضی کی بوده!؟(داد)
تهیونگ: نمی دونیم!
نامجون: زود باشین بیاین سوارشین ماعم بریم بیمارستان...
امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه❤️🌹
شرطا:
لایک: ۳۰
کامنت: ۲۰
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
*سویونگ*
سه هفته بعد...
امروز اجرا اهنگمون بود... بنظرم خیلی خوب اجرا کردیم... بعد اجرا داشتیم از در پشتی استادیوم می رفتیم... تو این سه هفته با اعضا صمیمی تر شده بودم... یکم منتظر موندیم تا ماشینا بیان دنبالمون یکم دیر کرده بودن... جین اون ور تر از ما وایساده بود و داشت با گوشی حرف می زد... از پشت دید ی ماشین با سرعت داره میاد سمتش... تا بیام صداش کنم و حرکت می کرد دیر می شد پس با تمام سرعتم دویدم سمتش... رسیدم بهش... هولش دادم اونور بعدش دیگه سیاهی بود...
*جین*
داشتم با گوشی حرف می زدم که یکدفعه یکی از پشت هولم داد خوردم زمین... دیدم ی ماشین زد به سویونگ... سویونگ بی هوش افتاده بود رو زمین... خوشکم زده بود... اعضا و بادیگاردا بدو بدو دویدن سمت تا ما... من تا به خودم اومدم رفتم سمت سویونگ... اما بهش دست نزدم چون شاید وضعش بد تر میشد...
جین: سویونگ!.. سویونگگگگ! بلند شووووو! خوبییی؟!
بقیه اعضا هم اومدن بالا سرش...
جونگ کوک: سویونگگگگ! بلند شو سویونگ!
همه وحشت زده بودن...
نامجون: چی شد چه اتفاقی افتاد؟! اون کی بود؟!
جین: ن.. نمیدونم... می خواست منو بزنه... اما..اما... سویونگ پرید وسط و منو نجات داد!
بادیگاردا فورا زنگ زدن به امبولانس...
جیمین خشکش زده بود و تو شک بود... همه ناراحت بودن و اشک از چشماشون می ریخت... هانیول با سر صدای بیرون کنجکاو شد و اونم از ساختمون استادیو اومد بیرون که دید امبولانس اونجاس! بدو بدو رفت سمتشون...
هانیول: چ.. چی شده؟! چه خبره!؟(وحشت زده و نگران)
تهیونگ:(با چشمای اشکی و آشفته) س.. سویونگ!...
هانیول: سویونگ چی؟!
تهیونگ: ت.. تصادف کرد! با ماشین می خواستن جین هیونگ و زیر بگیرن.. اما.. سویونگ پریده وسط و نجاتش داده!
هانیول: خ.. خب کی بوده؟!... اون عوضی کی بوده!؟(داد)
تهیونگ: نمی دونیم!
نامجون: زود باشین بیاین سوارشین ماعم بریم بیمارستان...
امید وارم از این پارت خوشتون اومده باشه❤️🌹
شرطا:
لایک: ۳۰
کامنت: ۲۰
حالا که تا اینجا اومدی اون قلبه سفیدو قرمزش کن❤
۲۶.۱k
۲۴ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.