عشق نفرین شده
#عشق_نفرین_شده
#پارت_16
🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪
جونگکوک: و..... شروع کردم... بازی... باهاشون... یکی رو محکم فشار دادم... ک خواس جیغ بزنه و شروع کردم بوسیدن لباش💋😈🍷
لیسا: بعداز مک زدن... ولم کرد... و بعدش.. یکی از سی/نه هامو ب کام گرفت.. و شروع کرد مک زدن... اه و ناله میکردم... و بعدش ولم کرد...
جونگکوک: بیبی.. تا س ماه دیگه.. ت/نگ میشی.. و داغ... منم ک تحمل ندارم... جوری... می/کنمت... ک... راه رفتن سختت بشه...
لیسا: منم.. چون میخوام.. تحربش کنم... منتظرم این س ماه زود تموم شه...
جونگکوک:... بیب... میخوام... ب کام بگیرمت...
لیسا: خب بگیر...
جونگکوک:... اینجا؟؟
لیسا:... ولی من الان.. بهت نیاز دارم...
جونگکوک:... بغلش کردمو... رفتیم... حموم... یکم... با بدنش... بازی کردم... و بهش گفتم... بیبی... نمیتونم.... وا/ردت کنم...
لیسا:... اما من.. میخوام.... الان... بهم دست بزنی..
جونگکوک:... بیبی... الن فقط ظهر چشم.. بگیر..
لیسا:...ما کاملا لخت بودیم... و چشمم.. همش... رو... دی/کش.. بود...
ددی... من... میخوامش..
جونگکوک:... خوابوندمش تو وان... و شروع کردم مک زدن.. لباش...
لیسا:... همینو میخواستم.. منتظر همین وحشی بازیاش بودم...
جونگکوک:... بعداز اینکه.. لباشو ب کام گرفتم...
شروع کردم... ب ک/ی/ص مارک گذاشتن... و بعدش... نامحسوس... واردش.. کردم...
لیسا:... اححح... ددی منتظرش.. بودم.. احححح ددی... احححح
جونگکوک:... فقط ناله میکرد...و سی/نمو... گاز میگرفت...
بیبی... عاشقتم...
و یهو.... 😈😈😈
#پارت_16
🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪🩸🔪
جونگکوک: و..... شروع کردم... بازی... باهاشون... یکی رو محکم فشار دادم... ک خواس جیغ بزنه و شروع کردم بوسیدن لباش💋😈🍷
لیسا: بعداز مک زدن... ولم کرد... و بعدش.. یکی از سی/نه هامو ب کام گرفت.. و شروع کرد مک زدن... اه و ناله میکردم... و بعدش ولم کرد...
جونگکوک: بیبی.. تا س ماه دیگه.. ت/نگ میشی.. و داغ... منم ک تحمل ندارم... جوری... می/کنمت... ک... راه رفتن سختت بشه...
لیسا: منم.. چون میخوام.. تحربش کنم... منتظرم این س ماه زود تموم شه...
جونگکوک:... بیب... میخوام... ب کام بگیرمت...
لیسا: خب بگیر...
جونگکوک:... اینجا؟؟
لیسا:... ولی من الان.. بهت نیاز دارم...
جونگکوک:... بغلش کردمو... رفتیم... حموم... یکم... با بدنش... بازی کردم... و بهش گفتم... بیبی... نمیتونم.... وا/ردت کنم...
لیسا:... اما من.. میخوام.... الان... بهم دست بزنی..
جونگکوک:... بیبی... الن فقط ظهر چشم.. بگیر..
لیسا:...ما کاملا لخت بودیم... و چشمم.. همش... رو... دی/کش.. بود...
ددی... من... میخوامش..
جونگکوک:... خوابوندمش تو وان... و شروع کردم مک زدن.. لباش...
لیسا:... همینو میخواستم.. منتظر همین وحشی بازیاش بودم...
جونگکوک:... بعداز اینکه.. لباشو ب کام گرفتم...
شروع کردم... ب ک/ی/ص مارک گذاشتن... و بعدش... نامحسوس... واردش.. کردم...
لیسا:... اححح... ددی منتظرش.. بودم.. احححح ددی... احححح
جونگکوک:... فقط ناله میکرد...و سی/نمو... گاز میگرفت...
بیبی... عاشقتم...
و یهو.... 😈😈😈
۵.۹k
۱۷ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.