طوری گفتم دوستت دارم

طوری گفتم دوستت دارم
که خدا از عصبانیت با مشت روی زمین کوبید
#زلزله شد!
دوستت دارم ها از روی کتابخانه افتادند
آغوش ها از دیوار پر کشیدند
بوسه ها از سقف ریختند
چشم ها از پنجره رفتند و
آمدن ها از در!
من ماندم، تو ،یک دوستت دارم غلیظ!
یک خدای شاکی و یک زلزله ی مهیب!
گفتم دوستت دارم این شد
نگران دنیا اگر نبودم می بوسیدمت عشق من!
دیدگاه ها (۱۰)

نمیدانم چرا آدمها با یکدیگر حرف نمیزنند؟!چرا هنگام ناراحتی س...

یک وقت هایی هست که هم طاقت تنهایی را نداریهم طاقت بودن با کس...

چراغ قرمز های شهر...دوستشان دارم...برعکس حس شما نسبت به آنها...

به خواهر زاده ام بدجور حسادت میکنم!3 ساله است!وقتی از او میپ...

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱0

عشـــق تحقیر شـده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟐︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط