نگهبان دریا
نگهبان دریا
پارت سوم
ویو ا.ت
صدای در زدن اومد برادرام بودن سریع پسره رو گرفتم و از در پشتی رفتم وسط جنگل
_آخخ +عع بهوش اومدی؟!.. تروخدا ساکت باش
دیدم برادرام دارن از کنار کلبه رد میشن سریع پسره رو انداختم رو زمین
_آخخخ +هیشش
خودم پاهام رو دو طرف پسره گذاشتم و رو صورتش خم شدم آروم در گوشش لب زدم
+تروخدا یک دقیقه وایستا
پسره یه تک خنده ای کرد
_بوی نعنا میدی
ناخواسته یه لبخندی رو لبم اومد
+هیشش
برادرم رفتند سریع بلند و پسره هم بلند کردم و رفتم داخل کلبه داییم
دایی دوباره زخمش رو پانسمان کرد
+عامم خب من تو رو لب ساحل پیدا کردم زخمی بودی
_آه ممنون
@خب یه چند روز اینجا بمونید بعد برید
+نمیشه دایی ممکنه بازم اینجا بیان
_من دیگه میرم
+میشه منم باهات بیام
_کجا؟! +همونجایی که میخوای. بری
_نه +تروخدا من فرار کردم خب الان جایی ندارم
_باید قبل فرار کردن به فکر جاش بودی
+یه چند روز
_باشه بیا فقط یه هفته
+باشه ممنون
با اون پسره اومدیم
+با اینکه زخمی ولی خیلی خوب راه میری درد نداری ؟!
_زیاد زخمی شدم عادت دارم
+اسمت چیه ؟!
_جانگ هوسوک که جیهوپ صدام میکنن
+من ا.تم لی ا.ت دختر رئیس یکی از قبایل بیست و چهار سالمه ...تو چند سالته ؟!
_بیست هشت
+اومم کجا زندگی...
_خفه شو
+چ،چی؟!
اومدم حرف بزنم که جلو دهنم رو گرفت و کشید پشت یه درخت
_هیشش... برادرات هستن
بعد از ده دقیقه دوباره حرکت کردیم
+خب من چون قرار بود به اجبار ازدواج کنم فرار کردم
_من نپرسیدم چرا فرار کردی
+گفتم شاید بخوای بدونی
_یکم به اون فکت استراحت بده حرف زیاد خوب نیست
+یااا
داشتیم راه میرفتیم که رسیدیم به یه قایق
+کجا قراره بریم ؟! شهر ؟!
_نه یه جزیره که فقط خودم و خودت و چند نفر دیگه هستن
+کیا؟! _آخ چقدر حرف میزنی سرم رفت
+باشه ببخشید
بعد از یک ساعت رسیدیم به یه جزیره که وسطش یه خونه که چه گویم عمارت بود رفتیم داخل که دیدم شیش نفر نشستند سر میز غذا خوری
ته:کجا بودی هیونگ ؟!
کوک:چرا زخمی شدی؟!
یونگی:این دختره کیه ؟!...چرا لباس هاش خونیه ؟!
_لب ساحل جانگ هی زخمی کرد منو و ا.ت حین فرار پیدا کرد من رو
جین:فرار؟!
+آ،اره
نام:فرار از چی؟!
_داستانش طولانیه ...برو لباست رو عوض کن
+تو کدوم اتاق من لباس هم ندارم
_تو اتاق در مشکی اتاق منه دست به هیچی نزن فقط در کمد رو باز کن و یه تیشرت بردار و همون جا هم برو حموم
+ب،باشه
ویو ا.ت
رفتم یه دوش گرفتم چه اتاق قشنگی داشت
یه لباس برداشتم که تا رو زانوم بود هیچ شلواری نبود برا همین ...
(لباس مجلسی ا.ت و تیشرتی که پوشیده بود تو اسلاید های بعدی هست)
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#J_HOOPE
پارت سوم
ویو ا.ت
صدای در زدن اومد برادرام بودن سریع پسره رو گرفتم و از در پشتی رفتم وسط جنگل
_آخخ +عع بهوش اومدی؟!.. تروخدا ساکت باش
دیدم برادرام دارن از کنار کلبه رد میشن سریع پسره رو انداختم رو زمین
_آخخخ +هیشش
خودم پاهام رو دو طرف پسره گذاشتم و رو صورتش خم شدم آروم در گوشش لب زدم
+تروخدا یک دقیقه وایستا
پسره یه تک خنده ای کرد
_بوی نعنا میدی
ناخواسته یه لبخندی رو لبم اومد
+هیشش
برادرم رفتند سریع بلند و پسره هم بلند کردم و رفتم داخل کلبه داییم
دایی دوباره زخمش رو پانسمان کرد
+عامم خب من تو رو لب ساحل پیدا کردم زخمی بودی
_آه ممنون
@خب یه چند روز اینجا بمونید بعد برید
+نمیشه دایی ممکنه بازم اینجا بیان
_من دیگه میرم
+میشه منم باهات بیام
_کجا؟! +همونجایی که میخوای. بری
_نه +تروخدا من فرار کردم خب الان جایی ندارم
_باید قبل فرار کردن به فکر جاش بودی
+یه چند روز
_باشه بیا فقط یه هفته
+باشه ممنون
با اون پسره اومدیم
+با اینکه زخمی ولی خیلی خوب راه میری درد نداری ؟!
_زیاد زخمی شدم عادت دارم
+اسمت چیه ؟!
_جانگ هوسوک که جیهوپ صدام میکنن
+من ا.تم لی ا.ت دختر رئیس یکی از قبایل بیست و چهار سالمه ...تو چند سالته ؟!
_بیست هشت
+اومم کجا زندگی...
_خفه شو
+چ،چی؟!
اومدم حرف بزنم که جلو دهنم رو گرفت و کشید پشت یه درخت
_هیشش... برادرات هستن
بعد از ده دقیقه دوباره حرکت کردیم
+خب من چون قرار بود به اجبار ازدواج کنم فرار کردم
_من نپرسیدم چرا فرار کردی
+گفتم شاید بخوای بدونی
_یکم به اون فکت استراحت بده حرف زیاد خوب نیست
+یااا
داشتیم راه میرفتیم که رسیدیم به یه قایق
+کجا قراره بریم ؟! شهر ؟!
_نه یه جزیره که فقط خودم و خودت و چند نفر دیگه هستن
+کیا؟! _آخ چقدر حرف میزنی سرم رفت
+باشه ببخشید
بعد از یک ساعت رسیدیم به یه جزیره که وسطش یه خونه که چه گویم عمارت بود رفتیم داخل که دیدم شیش نفر نشستند سر میز غذا خوری
ته:کجا بودی هیونگ ؟!
کوک:چرا زخمی شدی؟!
یونگی:این دختره کیه ؟!...چرا لباس هاش خونیه ؟!
_لب ساحل جانگ هی زخمی کرد منو و ا.ت حین فرار پیدا کرد من رو
جین:فرار؟!
+آ،اره
نام:فرار از چی؟!
_داستانش طولانیه ...برو لباست رو عوض کن
+تو کدوم اتاق من لباس هم ندارم
_تو اتاق در مشکی اتاق منه دست به هیچی نزن فقط در کمد رو باز کن و یه تیشرت بردار و همون جا هم برو حموم
+ب،باشه
ویو ا.ت
رفتم یه دوش گرفتم چه اتاق قشنگی داشت
یه لباس برداشتم که تا رو زانوم بود هیچ شلواری نبود برا همین ...
(لباس مجلسی ا.ت و تیشرتی که پوشیده بود تو اسلاید های بعدی هست)
نظر یادت نره رفیق!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#J_HOOPE
۲.۶k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.