فیک
#فیک
#نوازش_باد
Part⁷
داره کجا میره؟
رفتیم توی ی سیاه چال
+جی..جیم.مین.جیمین ول..م کن بخدا دست خو..دم نب..ود اون زن.ه پاشو گذاش...ت جلوم
ببخش..شید
هیچی نمی گفت و منم با گریه التماس میکردم
منو نشوند روی صندلی و دست پامو بست
+جیمین خواهش میکنم ولم کن ترو خدا(با جیغ)
هیچی نمی گفت و ی پارچه سیاه گذاشت رو چشمام
لباسامو تو تنم جر داد
+جیمین چی کار میخای بکنی ،بزار برمترو خدا
_خفه
+جی..
حرفم نیومده تو ذهنم ک جیغو رفت تو هوا اون داشت بهم شلاق میزد
+آیییییییییییی(جیغ)
خیلی محکم میزد
ویو جیمین
با اولین ضربه ای ک زدم جیغش رفت توی هوا حقم داشت خیلی محکم میزدم
بعد از ۱۰ ۱۵ بار زدن خسته شدم و چشماشو باز کردم
چشماش،من دارم با اون چشما چی کار میکنم
چشماش از شدت گریه کردن قرمز شده و زیر چشمش سیاه
میخاستمبگم ببخشید ولی یاد اون اتفاقی های گذشته افتادم اون منو نابود کرد حقشه
+بزار برم(با گریه)
دستشو باز کردم کتمو انداختم جلوش و بلند شدم و رفتم
ویو ا/ت
خواستم تکون بخورم ک خیلی بدنم درد گرفت و از شدت درد بیهوش شدم
.......
چشمامو با درد باز کردم ک
#نوازش_باد
Part⁷
داره کجا میره؟
رفتیم توی ی سیاه چال
+جی..جیم.مین.جیمین ول..م کن بخدا دست خو..دم نب..ود اون زن.ه پاشو گذاش...ت جلوم
ببخش..شید
هیچی نمی گفت و منم با گریه التماس میکردم
منو نشوند روی صندلی و دست پامو بست
+جیمین خواهش میکنم ولم کن ترو خدا(با جیغ)
هیچی نمی گفت و ی پارچه سیاه گذاشت رو چشمام
لباسامو تو تنم جر داد
+جیمین چی کار میخای بکنی ،بزار برمترو خدا
_خفه
+جی..
حرفم نیومده تو ذهنم ک جیغو رفت تو هوا اون داشت بهم شلاق میزد
+آیییییییییییی(جیغ)
خیلی محکم میزد
ویو جیمین
با اولین ضربه ای ک زدم جیغش رفت توی هوا حقم داشت خیلی محکم میزدم
بعد از ۱۰ ۱۵ بار زدن خسته شدم و چشماشو باز کردم
چشماش،من دارم با اون چشما چی کار میکنم
چشماش از شدت گریه کردن قرمز شده و زیر چشمش سیاه
میخاستمبگم ببخشید ولی یاد اون اتفاقی های گذشته افتادم اون منو نابود کرد حقشه
+بزار برم(با گریه)
دستشو باز کردم کتمو انداختم جلوش و بلند شدم و رفتم
ویو ا/ت
خواستم تکون بخورم ک خیلی بدنم درد گرفت و از شدت درد بیهوش شدم
.......
چشمامو با درد باز کردم ک
۸.۸k
۱۲ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.