جهنم من با او فصل

جهنم من با او🍷 فصل ۲

# پارت ۱۲

ویو ا.ت : داشتم با چهره کیوتی نگاش میکردم که با یه لبخند نگام کرد و گفت ...

کوک : اون‌ چشمات‌ بهم‌ نگاه‌ نکن!
ا.ت : چرا‌ میترسی‌ دیوونم بشی ؟
کوک :من‌ خیلی‌ وقته‌ دیوونتم پرنسس
ا.ت : دیوونه من ؟ اوممم خوبه ولی دیگه حق نداری دیوونه کسی بشیاااا
کوک : من اصلا غلط بکنم ( خنده )
ا.ت : صحیح ... خب داریم کجا میریم جذاب دل‌ها ؟
کوک : میخوام ببرمت یه جای خیلی خوب که مطمئنم عاشقش میشی
ا.ت : خب کجا ؟
کوک : خونه آقا شجا میبینی دیگه
ا.ت : خب باش ( چرخید بیرون رو نگا کرد )
کوک : قهری الان ؟
ا.ت : نه ولی اگه جایی باشه که خوشم نیاد قهر میکنم چون نگفتی داریم کجا میریم
کوک : اوکی ولی من که میدونم خوشت میاد
ا.ت : میبینم

ویو کوک : بعد ۲۰ مین وارد جنگل شدیم ا.ت داشت از تعجب سکته میکرد که چرا اومدیم جنگل رسیدم به مقصد یعنی دقیقا وست جنگل ماشین رو نگه داشتم و رو به ا.ت گفتم ...

کوک : بدو بیا پایین ( لبخند )
ا.ت : اوممم باشه ( تعجب )

ویو ا.ت : از ماشین پیاده شدیم داشتم با تعجب به اطرافم نگاه میکردم یه جنگل خیلی زیبا ولی در این حال ترسناک با کمی هیجان و استرس با دو رفتم دست کوک رو گرفتم که نگام کرد و لبخند ریزی زد رفتیم جلو تر که رسیدیم به یه دایره بزرگ خاکی که فک کنم وست جنگل بود که دیدم کوک داره دنبال یه چیزی میگرده همینجوری داشت دنبال یه چیزی میگشت که چشمم خورد به یه سنگ عجیب غریب با ذوق خاصی تو چهرم گفتم ....

میدونم کوتاه شد به بزرگی خودتون ببخشید 🥺
چره کامنت کم میزارین چرا لایک نمیکنین قهر کنم دلتون میاد قهر کنم برم ؟🥺💔
دیدگاه ها (۱۲)

جهنم من با او🍷 فصل ۲# پارت ۱۳ویو ا.ت : که چشمم خورد به یه س...

جهنم من با او🍷 فصل ۲# پارت ۱۴( نویسنده : این پارت جا عر کشی...

جهنم من با او🍷 فصل ۲# پارت ۱۱ویو ا.ت : صورتش رو با یه پوزخن...

جهنم من با او🍷 فصل ۲# پارت ۱۰ویو ا.ت : داشتم کابوس می‌دیدم ...

هرزه ی حکومتی پارت ۹ا/ت : ....کوک چرا مست کردی . نگرانکوک : ...

هرزه ی حکومتی پارت ۸ کوک : ...بلدی غذا درست کنی؟ ا/ت : آرههه...

پارت ۹۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط