نامرد

«نامرد»
P'1

ا٫ت در اتاق و بست و رفت سمت حموم در حموم رو باز کرد تا به دوش بگیره
همه چی عادی بود تا اینکه اب به شدت وحشتناکی سرد شد ا٫ت خواست درو باز کنه تا تهیونگ رو صدا بزنه که به آب گرم کن سر بزنه اما در باز نمیشد
ا٫ت بیشتر زور زد اما انگار نه انگار


دو ساعت همین شکلی تلاش کرد اما نه جواب نمیداد پس تصمیم گرفت تهیونگ رو صدا کنه
با صدا بلند چند بار گفت«تهیونگ در قفل شده بیا کمک

آخرش انقدر عصبی شد که جیغ زد«تهیونگ
اما تهیونگ نمیشنید چون تو خواب هفت پادشاه داشت پادشاهی شو میکرد
ا٫ت با سردرگمی گفت«این باز خوابیده

اب گرم شده بود و حموم بخار کرده بود خطر ناک بود ا٫ت این دفعه بلند در داد زد«تهیونگ

تهیونگ از خواب پرید و گوشش به سمت صدای ا٫ت تیز شد که داد میزد بیا کمک

تهیونگ رفت در اتاق و باز کنه کهه کهههههههههه