شب تاریک
«شب تاریک»
P'1
کانیا اونقدر حالش بد بود که حتی گریه هم نمیتونست بکنه فقط بی سر و صدا نشسته بود رو مبل
در باز شد صدای پای یه نفر مب یومد چراغا روشن شد و جیهوپ زمزمه کرد«چرا تو تاریکی نشستی
کانیا خیلی سرد گفت«میرم بخوابم
جیهوپ گفت«شام خوردی
کانیا گفت«اهمیتی داره
جیهوپ گفت« تورو خدا باز شروع نکن حال ندارم
کانیا گفت«فکر کردی نمیدونم با اون دختره گیونگی قرار میزاری
جیهوپ گفت« چطور
کانیا گفت«انقدر بی ارزشم انقدر زشتم انقدر...
(کانیا جیهوپ-)
جیهوپ محکم زد تو دهنشو گفت« زندگی خودمه هرکاری دلم بخواد میکنم
+ چطوری دلت میاد انقدر سنگ پل و بی رحم باشی
-به تو چه
+ تو تو هر شب میری با اون توی یه خونه به سقف یه اتاق و یه تخت بعد میگی تمرین بودم
-به تو ربط نداره من شبا با کی میخوابم
+ چطور وقتی حالت بد بود یا مریض بودی و هر بدبختی دیگه به من ربط داشت
جیهوپ گفت«تو فقط به بار دیگه تو کارم دخالت کن
کانیا گفت«اگه کنم
ادامه دارد....
P'1
کانیا اونقدر حالش بد بود که حتی گریه هم نمیتونست بکنه فقط بی سر و صدا نشسته بود رو مبل
در باز شد صدای پای یه نفر مب یومد چراغا روشن شد و جیهوپ زمزمه کرد«چرا تو تاریکی نشستی
کانیا خیلی سرد گفت«میرم بخوابم
جیهوپ گفت«شام خوردی
کانیا گفت«اهمیتی داره
جیهوپ گفت« تورو خدا باز شروع نکن حال ندارم
کانیا گفت«فکر کردی نمیدونم با اون دختره گیونگی قرار میزاری
جیهوپ گفت« چطور
کانیا گفت«انقدر بی ارزشم انقدر زشتم انقدر...
(کانیا جیهوپ-)
جیهوپ محکم زد تو دهنشو گفت« زندگی خودمه هرکاری دلم بخواد میکنم
+ چطوری دلت میاد انقدر سنگ پل و بی رحم باشی
-به تو چه
+ تو تو هر شب میری با اون توی یه خونه به سقف یه اتاق و یه تخت بعد میگی تمرین بودم
-به تو ربط نداره من شبا با کی میخوابم
+ چطور وقتی حالت بد بود یا مریض بودی و هر بدبختی دیگه به من ربط داشت
جیهوپ گفت«تو فقط به بار دیگه تو کارم دخالت کن
کانیا گفت«اگه کنم
ادامه دارد....
- ۱.۹k
- ۱۷ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط