نامرد
«نامرد»
P'2
که دید در اتاق قفل شده باید دیروز درارو درست میکرد تهیونگ میخواست جدی باشه اما نمیتونست و فقط میخندید ا٫ت داد زد«من دارم میمیرم بد تو میخندی
تهیونگ گفت«ببخشید الان زنگ میزنم اتش نشانی ا٫ت گفت«بابا من دارم تو بخار
خفه میشم زودتر
تهیونگ متوجه شد گوشیش شارژ نداره که رنگ بزنه
بعد آروم زمزمه کرد«بدشانسی تو بدشانسی
بعد گفت«ا٫ت گوشیت کجاست
ا٫ت گفت«چیکار میخوای
تهیونگ گفت«زنگ بزنم
ا٫ت ادامه داد«پس گوشی خودت...
تهیونگ گفت«گوشیت
ا٫ت گفت«تو اتاقه،چرا اصلا نمیای داخل اتاق؟
تهیونگ گفت«در اتاق قفل شده
ا٫ت داد زد«تهیونگگگگ
یه دفعه توجه تهیونگ به کلید که روی در اتاق بود افتاد و از خنده ترکید
ا٫ت گفت«چی شده
تهیونگ درحالي که قهقه میزد در اتاق و باز کرد اومد داخل و تونست در حموم باز کنه تا ا٫ت بیاد بیرون
بعدش به دل سیر با ا٫ت خندیدن
«پایان»
P'2
که دید در اتاق قفل شده باید دیروز درارو درست میکرد تهیونگ میخواست جدی باشه اما نمیتونست و فقط میخندید ا٫ت داد زد«من دارم میمیرم بد تو میخندی
تهیونگ گفت«ببخشید الان زنگ میزنم اتش نشانی ا٫ت گفت«بابا من دارم تو بخار
خفه میشم زودتر
تهیونگ متوجه شد گوشیش شارژ نداره که رنگ بزنه
بعد آروم زمزمه کرد«بدشانسی تو بدشانسی
بعد گفت«ا٫ت گوشیت کجاست
ا٫ت گفت«چیکار میخوای
تهیونگ گفت«زنگ بزنم
ا٫ت ادامه داد«پس گوشی خودت...
تهیونگ گفت«گوشیت
ا٫ت گفت«تو اتاقه،چرا اصلا نمیای داخل اتاق؟
تهیونگ گفت«در اتاق قفل شده
ا٫ت داد زد«تهیونگگگگ
یه دفعه توجه تهیونگ به کلید که روی در اتاق بود افتاد و از خنده ترکید
ا٫ت گفت«چی شده
تهیونگ درحالي که قهقه میزد در اتاق و باز کرد اومد داخل و تونست در حموم باز کنه تا ا٫ت بیاد بیرون
بعدش به دل سیر با ا٫ت خندیدن
«پایان»
- ۱.۹k
- ۱۷ خرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط