فیک شروعی به نام نفرت و پایانی به نام عشق

فیک: شروعی به نام نفرت و پایانی به نام عشق
part²³

پالتوشو در آورد و محکم روی مبل پرت کرد

" لعنتی(بلند) "a.t

دستش لای موهاش برد و مشت کرد

" خدایاااااا ، حالا چه غلطی بکنمممممم "a.t

مشتش شل کرد

" سوفیا! "a.t

سمت کیفش رفت و گوشیشو بیرون آورد و به سوفیا زنگ زد

بعد از گذشت چند دقیقه برداشت و دختر با صدای بلند اسمشو صدا کرد

" سوفیاااااااا "a.t

سوفیا: ا.ت!معلوم هست چته؟ گوشام کر شد!

" سوفیا ... "a.t

سوفیا: چته؟

" باید یکیو برام پیدا کنی "a.t

سوفیا:چی شده مگه؟

" جونگکوک آمده بود اینجا گفت امشب بریم بیرون منم برای اینکه باهاش نرم به دروغ گفتم با کی قرار دارم اونم گفت کی بعد گفت میاد ، مطمعنم بیخال نمیشه ، سوفیا تروخدا کمکم کن "a.t

سوفیا: خیلی خب باشه ، الان میام پیشت

_یک ساعت بعد_

صدای زنگ به صدا در آمد ، به سمت در رفت و بازش کرد

" چرا اینقدر طولش دادی؟ "a.t

سوفیا: رفتم برای جنابعالی یکی پیدا کنم

وارد شد و به روی مبل نشست
کنارش نشست

" کی؟ "a.t

سوفیا: زنگ زدم به دوست پسرم یکی از دوستاش که سینگله برات پیدا کنه بعد که پیدا کرد ، پسره قبول کرد بعدشم رفتم یه جا خوب برا قرارتون پیدا کردم

" هوف ازت ممنون سوفیا ، حالا پسره کی هست؟ "a.t

گوشیشو روشن کرد و عکس پسری باز کرد
چهره‌ی زیبایی داشت با موهای مشکی

" خوشتیپه "a.t

سوفیا: آره تازه شم سلیقه ای خودتته

" منظورت چیه؟ "a.t

سوفیا: سلیقه اته برات ایده آله

" من فقط برا امشب میخوام "a.t

سوفیا: حالا امشبو برو شاید از یه شب بیشتر شد

" نگران نباش ازیه شب بیشتر نمیشه "a.t

سوفیا: شاید شد کی از بعد خبر داره!

" همینکه امشب بتونم از دستش خلاص شم بسه برام مهم نیست بعدش چی میشه "a.t

سوفیا: بعد این میشه که جونگکوک دست از سرت بر نمیداره

" اون متاهله "a.t

سوفیا: اگه متاهل بود که نمیخواست بیاد ببینه با کی قرار داری
دیدگاه ها (۱۵)

فیک: گودال part³⁹لبخندی زد و زیر لب باشه ای گفتبعد از گذشت چ...

فیک: گودال part⁴⁰_فلش بک به زمانی که ا.ت از کافه بیرون رفت_"...

فیک: شروعی به نام نفرت و پایانی به نام عشقpart²²هنوز متوجه ح...

یِـک ســآل بَـعـددوپآرتی jkP.2______________________________...

### فصل اول | پارت سومنویسنده: Ghazal ماشین لندکروز مشکی با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط