پارت اخر
پارت اخر
وقتی خواهرش بودی و بیماری قلبی داشتی
که پاهای جونگکوک سست شد داشت میوفتاد که تهیونگ گرفتش
جین:چرا زودتر نگفتی
جیمین:باید زودتر از اینا به ما میگفتی
شوگا:مگه ما دشمنش بودیم که نباید میدونستیم
جیهوپ:چون یونا نمیخواست کسی بدونه چون بهم گفت برای کسی مهم نیست چون گفت اگرم برای کسی مهم باشم نمیخوام کسی بخاطر من ناراحت بشه
تهیونگ:یونا تا الان خیلی درد و تحمل کرده
جیهوپ:من میرم داخل هرکسی خواست بیاد
جونگکوک:صبر کن اول من برم
جیهوپ:اوکی
و جونگکوک وارد اتاق شد
جونگکوک:یونا
یونا:جونگکوک
جونگکوک:چرا بهم نگفتی چرا نزاشتی جیهوپ بهم بگه چرا
یونا:چون برات مهم نبود
جونگکوک:کی گفته تو برای من مهم نیستی تو جای خواهر نداشتم و گرفتی و باعث شدی کسی و داشتم باشم که همش نگرانم باشه و حس اینکه یه خواهر داشته باشم و بهم دادی کی گفته برام مهم نیستی
یونا:پس برات مهمم
جونگکوک:معلومه
و یونا و بغل کرد
یونا:دوست دارم
جونگکوک:من بیشتر خواهر قشنگم
پایان:)))))
وقتی خواهرش بودی و بیماری قلبی داشتی
که پاهای جونگکوک سست شد داشت میوفتاد که تهیونگ گرفتش
جین:چرا زودتر نگفتی
جیمین:باید زودتر از اینا به ما میگفتی
شوگا:مگه ما دشمنش بودیم که نباید میدونستیم
جیهوپ:چون یونا نمیخواست کسی بدونه چون بهم گفت برای کسی مهم نیست چون گفت اگرم برای کسی مهم باشم نمیخوام کسی بخاطر من ناراحت بشه
تهیونگ:یونا تا الان خیلی درد و تحمل کرده
جیهوپ:من میرم داخل هرکسی خواست بیاد
جونگکوک:صبر کن اول من برم
جیهوپ:اوکی
و جونگکوک وارد اتاق شد
جونگکوک:یونا
یونا:جونگکوک
جونگکوک:چرا بهم نگفتی چرا نزاشتی جیهوپ بهم بگه چرا
یونا:چون برات مهم نبود
جونگکوک:کی گفته تو برای من مهم نیستی تو جای خواهر نداشتم و گرفتی و باعث شدی کسی و داشتم باشم که همش نگرانم باشه و حس اینکه یه خواهر داشته باشم و بهم دادی کی گفته برام مهم نیستی
یونا:پس برات مهمم
جونگکوک:معلومه
و یونا و بغل کرد
یونا:دوست دارم
جونگکوک:من بیشتر خواهر قشنگم
پایان:)))))
۲.۲k
۲۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.