با عصبانیت میگوید

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴"
"𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟼"

با عصبانیت میگوید :

خاله ــــ تو چه میدونی تحمل اون همه زخم و زبون یعنی چی ؟ تو چه میدونی تحمل اون همه تحقیر یعنی چی ؟

من هم مثل خودش صدایم را بلند میکنم

ــــ حالا باز خوبه تو تونستی دختردار بشی زن مظلوم من که نمیتونه مادر بشه چی ؟ اون این همه زخم زبون و تحقیر و سرکوفت و تحمل کرد و دم نزد ولی شما چی ؟

خاله ــــ زن تو از دم‌ گدازاده بوده ، چه میدونه اون همه لذت و خوشگذرونی و ثروت چیه ؟

انگشتم را تهدیدآمیز تکان میدهم و میگویم :

ــــ حواست و جمع کن داری درمورد کی حرف میزنی خاله ، ا.ت زن منه و این قرار نیست تغییر کنه

خنده‌ی هستریک واری سر داد و میگوید :

خاله ــــ زنت ؟ اگه زنته الان کجاس ؟ چرا من نمیبینمش ؟ از الان به بعد زن تو فقط الاست پس حواست و جمع کن اگه دست از پا خطا کنیم سر بابات بالای داره

احساس میکردم اگر ثانیه‌ای صبر کنم همانجا خونش را میریختم

با قدم هایی بلند سمت اتاقم رفتم در را محکم به هم کوبیدم که صدایش در سالن پیچید

با دیدن الا روی تخت عصبی مشتم رو به دیوار کوبیدم

امروز دیگر ضرفیتم پر شده بود و اصلا دلم نمیخواست با او رو‌به‌رو شوم

با یادآوری کار چند ساعت پیشش به سمتش میروم و در یک حرکت دستم را به سمت گلویش میبرم و با تمام حرصم فشار میدهم

دستش را بند بازویم کرد و تقلا کرد و من به جای اینکه فشار کمتر کنم با حرص در صورتش غریدم :

ــــ این چه گوهی بود که تو امشب خوردی ؟

"𝙱𝙻𝙰𝙲𝙺 𝙶𝙾𝙳𝙳𝙴𝚂𝚂"
دیدگاه ها (۰)

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟽"با صدایی که به زور شنیده میشد گفت :...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟾"نمیدانم چرا نمیتوانستم به او اعتماد...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟻"خاله با لبخندی فریبنده سمتم می‌آید ...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟺"آخ از آن چشمانش آخ از آن غم نگاهش م...

"𝙼𝚈 𝙷𝚄𝚂𝙱𝙰𝙽𝙳 𝚆𝙸𝙵𝙴""𝙿𝙰𝚁𝚃_𝟿"باورم نمیشور که دیشب به الا تـ*عـ*ر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط